اين خبر را ابتداي اين هفته خيليها شنيدهاند اما آنچه شنيدنش هنوز جالب است واكنش مسوولان محيط زيست ايران به اين رتبهبندي است.
مسوولان ما اين به صف كردن كشورها و نمره زيستمحيطي دادن به آنها را زياد نميپسندند، چون به اعتقاد آنها معلوم نيست آنها اين كار را بر مبناي چه معيارهايي انجام ميدهند و چه مولفههايي را ملاك ارزيابي قرار ميدهند.
البته برخلاف نظر مسوولان، ملاك قضاوتها كاملا مشخص است؛ ايران در استفاده از آب، حفظ منابع آبي، توليد گاز منوكسيدكربن و گازهاي گلخانهاي بويژه در كنترل ذرات معلق كمتر از 2.5 ميكرون عملكرد ضعيفي دارد.
اين نكات را ارزيابان بينالمللي تذكر دادهاند و بابت حركت كند ايران در بهبود اين شرايط به آن نمره منفي دادهاند.
با اين حال مسوولان ما اين نمرههاي منفي را هم قبول ندارند، چون معتقدند درباره پسماندها، آلايندگي هوا، گازهاي گلخانهاي و كنترل بيابانها رتبهبنديهاي جداگانهاي در جهان وجود دارد كه اوضاع ايران را به اين بدي كه گزارش اخير به تصوير كشيده نشان نميدهد، ضمن اينكه گويا اين ارزيابان فراموش كردهاند كه تا به حال در چند حوزه زيستمحيطي تقديرنامههاي سازمان ملل و كنوانسيونهاي مختلف نصيب ايران شده است.
حتي مسوولان ما بر اين باورند كه كارنامه ايران در بخش كنترل منوكسيدكربن و نيتروژن، يعني گازهايي كه سهم عمدهاي در آلودگي هوا دارند بسيار نيز قابل دفاع است و اگر بشود خردهاي به ايران گرفت از ناحيه وجود ريزگردهاست كه آن هم از كشور عراق ميآيد و كشورمان در اين موضوع قصوري ندارد.
اما مگر مسوولان ما و گويندگان اين جملات فراموش كردهاند كه مردم شهرهاي بزرگ كشور ديگر كمكم در حال از ياد بردن طعم خوش استنشاق هواي پاك هستند؟ آيا آنها نميدانند كه ذرات معلق كمتر از 2.5 ميكرون كه بابتش تذكر و نمره منفي گرفتهايم آنقدر آزاردهنده و هرروزه شده كه صداي جدال و اختلافنظر ميان مسوولان شهري و محيط زيست را هم بلند كرده است؟ آيا مدافعان عملكرد مثبت زيستمحيطي كشورمان موضوع بنزينهاي بيكيفيت و خودروهاي بيكيفيتتر توليد داخل را از ياد بردهاند؛ همان خودروها و سوختهايي كه پس از چند سال تحميل ذرات سمي به ريههاي مردم، همين اواخر ملزم به رعايت استانداردهاي يورو 4 شدهاند و اگر تمام معيارها را به درستي رعايت كنند تازه باز هم يك گام از استانداردهاي روز دنيا (يورو 5) عقب هستند؟
پس به نظر ميرسد جاي هيچ گلايهاي نيست. اگر شاخصهاي زيستمحيطي ما 36 پله سقوط كرده به دليل كمكاري و بدكاري ما در حفظ محيط زيست است؛ همان كارنامه ضعيفي كه اگر ارزيابان بينالمللي هم روي آن دست نگذارند نفسهاي به شماره افتاده، خسخسهاي سينهها و رنگ و حال طبيعت زخمي و دستخورده ايران شاهدان خوبي براي اثبات آن هستند.