گرمابخش آسماني، از روي شادماني، آبشاري از تبسمي نوراني به زمينيان بخشيد. ماه نورافشاني وانهاد و دست افشاني فرشتگان را به نظاره نشست.
آسمان را جوشش و جهان را غلغله درگرفت. شاخسار بلند درخت عشق، سايهسار مهر خويش را بر دنيا گسترد.
غنچه گل شاداب از طراوت تغزل شد و عندليب براي خوش نيوشان نغمهاي شادان دگربار ساز كرد تا تهنيت و تبريكي گويند بر قدوم خورشيدوشاني كه از رخ نوربخششان نور نثار ميشود.
آري، سخن از زادروز خجسته دو نامدار برجسته است، يكي، پيامآوري از آسمان و آن ديگري پيشوايي براي راستگويان. يكي بهانه هستي است و آفتابي فروزان در ميان عاشقان جمال و آن ديگري لبريز دانش است و ماهي درخشان در ميان دوستداران كمال.
يكي مومنان را مبشر شد و آن ديگري عالمان را معلم. يكي مشركان را منذر شد و آن ديگري فقيهان را مدرس. يكي مردمان را از كاملترين دين با خبر كرد و آن ديگري پيروان را به برترين مذهب آگاه نمود.
يكي شيشه كفر را شكست و آن ديگري كمر ناداني را خرد ساخت. يكي كنگره كاخ ستم را فروريخت و آن ديگري پايههاي قصر ريا را درهم شكست.
يكي منادي رهايي انسان از بند رقيت گشت و آن ديگري منادي آزادي بشر از دست جهالت. پيام يكي جلوهگر معنويت گرديد و آموزههاي آن ديگري تداعيكننده انسانيت.
يكي جان انسان را فروغي رباني بخشيد و آن ديگري فكر انسان را پرتوي رحماني. يكي شراره ايمان بر قلب انسان تاباند و آن ديگري نور علم بر ذهن انسان نشاند. يكي به مردمان خداپرستي آموخت، آن ديگري خودپرستي به زيرپاافكندن ياد داد.
يكي دلخستگان را از اندوه زدود و آن ديگري وارستگان را دل ربود. يكي مردمان را از قفس نفس آزاد نمود، آن ديگري از قفس رهيدگان را دلشاد نمود، يكي پيرو بينش را رسول ناطق شد و آن ديگري اهل دانش را امام صادق
درود بر واپسين پيامبر و سلام بر ششمين امام، كه گره گشاي هر بندند و آموزنده هر پند. گمراهان را راه نمايندهاند و جهانيان را به نيك و بد آگاهاننده، به همه زباني نام آنان ميبايست ستود و گوش پندنيوشان آواي آنان را ميبايست شنود.
به راستي، اگر درنگ شود، ميتوان بوي بهشت را استشمام نمود، پس در اين فرخنده هنگام بيش از هر چيز مترنم شدن به ترانه مولوي خوش است:
آب زنيد راه را هين كه نگار ميرسد
مژده دهيد باغ را بوي بهار ميرسد
امير نعمتي ليمائي - جام جم