شايد طي يك قرن گذشته هيچگاه به اندازه شورشهاي تابستان امسال در اين منطقه، نام آن در سطح دنيا مطرح نشده باشد.
جايي كه 13مرداد، وقتي پليس يك مرد 29ساله را به ضرب گلوله به قتل رساند، اعتراضهاي عمومي نسبت به آن بدل به يك هرج و مرج تاريخي شد، اما براي علاقهمندان به ورزش، تاتنهام يادآور خاطراتي خوب از توپ گرد و چمن سبز است.
جوجه خروس
باشگاه سال 1882 و تحت نام «هاتسپرز افسي» تشكيل و در ليگ منطقهاي آغاز به فعاليت كرد. رقابت بين آنها و آرسنال از همان ابتدا يكي از جذابيتهاي فوتبالي در منطقه بود و اين رقابت تا به امروز هم ادامه دارد.
آنها تا مدتها در زمين پرت و گلآلود تاتنهام مارشال بازي ميكردند كه از 1989 بازيها به ورزشگاه نورثامبرلند منتقل شد. جايي كه براي نخستينبار از حضور 14هزار تماشاگر لذت ميبردند.
حضور در اين ورزشگاه سبب شد تا آنها سال 1901 فاتح يا جامحذفي (FAcup) شوند. افتخاري كه تا به امروز در پرونده باشگاه به عنوان نخستين فاتح غيرحرفهاي اين جام ثبت شده است. اين قهرماني و بازيهاي جذاب باعث شد تا هواداران تيم روزبهروز بيشتر شده و مديران باشگاه مجاب به ساخت يك ورزشگاه جديد شوند.
يك رستوراندار كه وارث زميني بزرگ در نزديكي محل تمرين باشگاه بود و با رونق بيشتر باشگاه به سود زيادي رسيده بود، حاضر به فروش زميني شد كه«وايتهارتلين» ناميده شد و تنها 100 متر با نورثامبرلند فاصله داشت.
او ترتيب يك ديدار دوستانه بين تاتنهام و ناتسكانتي را داد كه حاصل آن 115 پوند (!) درآمد بود. سرانجام مديران سال 1905 پول كافي براي خريد زمين را پيدا كرده و بتدريج نسبت به ساخت و ساز آن كوشيدند. ورزشگاهي كه امروزه به يكي از مدرنترين و باسابقهترين استاديومهاي دنيا تبديل شده است.
با قهرماني در مسابقات 1901 به باشگاه اعلام شد كه بايد نمادي براي آن در نظر بگيرند. با همفكري بازيكنان و به احترام هري هاتسپر (بنيانگذار اصلي باشگاه)حيوان مورد علاقه او يعني جوجه خروس به عنوان نماد باشگاه انتخاب و تا به امروز حفظ شده است.
قهرمان
جداي از قهرماني FAcup سال 1901 كه از آن ياد شد و بعدها توانستند 7 بار ديگر هم آن را تكرار كنند، آنها اولين تيم انگليسي بودند كه توانست همزمان، هم جامحذفي و هم جام اتحاديه را فتح كند(61- 1960).
در ضمن آنها نخستين تيم انگليسي بودند كه فاتح جام يوفا شد(1972)؛ افتخاري كه سال 1984 هم تكرار شد، ولي اصليترين افتخار داخلي آنها به 2 قهرماني در فصول 61- 1960 و 51- 1950 برميگردد؛ جايي كه اولين قهرماني آن با جام كامنتيشيلد همراه بود و دومين آن در يكي از طلاييترين دوران تاريخ تاتنهام، اما پس از آن، تاتنهام كه يكي از محبوبترين باشگاههاي جزيره بود، عملا به حاشيه رانده شد و نتوانست همپاي ديگر رقيب سنتي خود يعني آرسنال به حيات پربار خود ادامه دهد و دلخوشي هواداران، به اندك قهرمانيهاي گهگاه آن باقي ماند؛ اتفاقي كه گويا قرار است با آمدن مردي مغرور و كاربلد به فراموشي سپرده شده و دوباره نام اين تيم در دنيا بر سر زبانها بيفتد.
ردنپ
پسر موطلايي جوزف ويليام ردنپ دوم مارس 1947 در شرق لندن به دنيا آمد و تنها 11سال داشت كه يك مدير سابق تاتنهام او را كشف و به مدرسه فوتبال باشگاه آورد، اما خيلي زود وي به وستهام رفته و از 1965 تا 1972 به عنوان هافبك در بيش از 149 ديدار حاضر شد.
پورتموث مقصد بعدي او بود و سرانجام پس از بازي در برنتفورد و سياتل(آمريكا) سال 1982 و در لباس پورتموث كفشهايش را آويخت. جايي كه خيلي زود و از سال بعد و در حالي كه تنها 36سال داشت به مربيگري پرداخت. حاصل قريب به يكدهه كار وي در آنجا يك قهرماني در دسته سه و يك جام حذفي منطقهاي بود.
سال 1994 وي به ديگر تيم سابق خود يعني وستهام رفته و توانست با اين تيم به مسابقات اينتر توتوي 1999 راه يابد.
وي سالهاي 2004- 2002 و 2005 در پورتموث به مربيگري پرداخت كه حاصل آن يك قهرماني در دسته يك و صعود به ليگ برتر (3- 2002)، يك قهرماني FAcup در فصل 8- 2007 و يك نايبقهرماني در جام خيريه سال 2008 بود.
در اين بين، وي يك فصل ناموفق را هم در ساوتهمپتون گذراند (2005- 2004)، اما اوج معروفيت وي با حضور در تيم كودكياش يعني تاتنهام شكل گرفت. جايي كه كمكم او را به دستبالاترين مدارج افتخار سوق ميدهد.
نكته: ردنپ با تاتنهام مربي برتر فصل 10- 2009 شد تا كساني كه وي را با نام پسرش جيمي كه ستاره دهه 90 انگليس بود يا خواهرزادهاش لمپارد ميشناختند امروز او را با تواناييهاي خودش باور كنند؛ تا جايي كه از وي به عنوان اصليترين گزينه جانشيني فابيو كاپلو در تيم ملي انگليس ياد ميشود
پس از اخراج خوان دراموس در سال 2008 مديران تاتنهام دست به ريسك بزرگي زده و با اعلام تقبل خسارت 5 ميليون پوندي پورتموث، اجازه خروج وي از آنجا را گرفته و سكان هدايت تيم را به وي سپردند.
تيمي كه در يكقدمي سقوط بود با آمدن وي بدل به يك تيم كامل شد و توانست تيمهاي سيتي و ليورپول را شكست دهد.
با شروع فصل بعد(10- 2009) وي يك فهرست پنج نفري به باشگاه داد و درخواست جذب آن بازيكنان را كرد: جرمين دفو بازيكن سابق خود از پورتموث، پالاسيوس از ويگان، كارلو كوديچيني بازيكن آزاد چلسي، پاسكال چيمبوندا بازيكن سابق يونايتد و رابي كين. حاصل اين ترفند، امتيازگيري مناسب در ليگ و حضور در فينال ليگ كاپ و البته نايبقهرماني سال 2009 بود كه اين يكي را به شاگردان الكس فرگوسن واگذار كرد.
ردنپ مربي برتر فصل 10- 2009 گرديد و سبب شد تا كساني كه وي را با نام پسرش جيمي كه ستاره دهه 90 انگليس بود يا خواهرزادهاش فرانك لمپارد ميشناختند، امروز او را با تواناييهاي خودش باور كنند؛ تا جايي كه از وي به عنوان اصليترين گزينه جانشيني فابيو كاپلو در تيم ملي انگليس ياد ميشود.
آينده
روندي كه ردنپ در تاتنهام پيش گرفت چيزي شبيه به كار فرگوسن در دهه گذشته يونايتد است. او با آزاد گذاشتن بازيكنان و اجبار نداشتن به پذيرش پستهاي غيرتخصصي، كار را براي آنها راحتتر كرده و تلاش دارد از هرز رفتن تواناييهاي آنها جلوگيري كند. يكي از مثالهاي شاخص در اين باب، لوكا مودريچ بازيكن كروات تاتنهام است.
بازيكني كه در زمان حضور خوان دراموس در پست هافبك دفاعي به كار گرفته ميشد اما با آمدن ردنپ، وي با آزادي عمل بيشتر، بدل به يك هافبك طراح و بازيساز شد و كار به جايي رسيد كه در فصل نقل و انتقالات امسال، تمامي تيمهاي بزرگ جزيره و خارج از آن خواهان به خدمتگيري وي بودند.
در همين جا بود كه بخش ديگري از رفتار مديريتي«هري بزرگ» بروز پيدا كرد. او برابر تمامي وسوسههاي پيشآمده در باب فروش مودريچ مقاومت كرد و مانع از رفتن وي شد.
شايد در آن زمان، بسياري متوجه چرايي رفتار او نبودند اما امروز و با حضور تيم در رده سوم جدول و همامتيازي با چلسي كهكشاني، نگاه مربي براي رسيدن به قهرمان فصل بهتر درك ميشود.
شايد همين تيم همرده و مالك روسي آن (كه در تابستان هر قيمتي را براي به خدمتگيري طراح تاتنهام ميپرداخت) اگر صاحب مودريچ بود، امروز ويلاسبوآس پرتغالي جاي مانچيني ايتاليايي را در صدر ليگ برتر اشغال كرده بود.
باخت هفته گذشته به استوكسيتي شايد تلنگر بجايي بود كه هم اندكي از غرور كاذب بازيكنان بكاهد و هم صدر جدول را در هفتههاي آينده كمي ملتهبتر نگه دارد.
علي پازكيان - جامجم