اما كمتر كسي به اين نكات توجه كرد كه چگونه اين آمادگيها متفاوت ميشود كه تيمي در پايان 90 يا 120 دقيقه همچنان آهنگ يكنواختي دارد يا در سيستمهاي مختلف از بازيكنان هر منطقه چگونه استفاده ميشود و دستورات مربي چيست و با چه طرز تفكري حركات دفاعي و هجومي و به عبارت ديگر تاكتيك و استراتژي تيم در تمرينات برنامهريزي ميشود.
در فوتبال امروزي دنيا پيش از آن كه توان تاكتيكهاي دفاعي و هجومي را به كار برد و مقابل حريفاني متفاوت استراتژيهاي متناسبي را انتخاب كرد بايد به 2 حربه تكنيكي و آمادگي جسماني مجهز شد. از نظر تكنيك فردي كه مكمل تاكتيك تيمي است هر بازيكن بايد بتواند آنچه را در گذشته با استوپكردن، پا به توپ شدن و ارسال توپ و پاسدادن هنرنمايي ميكرد در يك حركت خلاصه كند و هنگام از دستدادن توپ، بدون آن كه ايستا و بيحركت شود، در موضع دفاعي قرار گيرد و دست به پرسينگ (تحت فشار قراردادن بازيكن حريف) بزند و روي بازيكن پا به توپ حريف فشار وارد آورد و بازيكناني قادرند در اين دو مورد موفق باشند و در پيروزي تيم خود سهم زيادتري برعهده بگيرند كه از آمادگي جسماني بيشتري برخوردار باشند.
فضاسازي و بازي بدون توپ كه هنوز در فوتبال ما بدرستي جا نيفتاده و در دنيا بحث كهنهاي شده است؛ يكي ديگر از ضروريات اوليه است كه پيش از آنچه در بالا آمد، در فوتبال به آمادگي جسماني بازيكنان نياز دارد.
چون غرض از آنچه در بالا آمد رشد و تعالي فوتبالي است كه جوانان سرزمين ما لايق آن هستند و غفلت و خواب طولاني موجب شده است ورزشي را كه در آستانه انقلاب سالها آقايي آسيا و سرآمدي در قاره كهن را در اختيار داشتيم، از دست بدهيم. به اتفاقاتي كه براي چند تيم ايراني در صحنههاي بينالمللي و داخلي رخ داد اشاره ميكنيم تا آنچه را لازم است دريابيم، ملموستر باشد. اميدواريم شما از كساني باشيد كه بازيهاي 3 تيم استقلال، سپاهان و پرسپوليس را در رقابتهاي جام قهرمانان آسيا و مصاف 2 تيم سپاهان و ملوان را در بندر انزلي ديده باشيد.
مجهز به فنون جديد
قطريها كه سالهاست پول بيحساب و كتاب نفت را براي تغيير مليت ورزشكاران خارجي و بخشيدن هويتي جديد به مليت و نژاد عربي خود هزينه ميكنند، انتظار داشتند با چنين آرزويي تيم سپاهان را كه بدون عقيلي و عمادرضا، در ليگ قهرمانان آسيا دنبال آرزوهاي گمشدهاش ميگشت، وادار به شكست يا تقسيم امتياز كنند، اما نه بازيكنان خارجي، نه وعده پاداش هاي كلان هيچ كدام مانع نشدند تا سپاهان پا پس بگذارد و محتاط شود. سپاهان كه ميتوان گفت با مديريتي صحيح در طول سالهاي اخير به انسجام لازم دست يافته و از دست دادن قلعهنويي در كادر فني، رحمتي و عقيلي، مليپوشان خوبش درون دروازه و خط دفاع و مصدوميتهاي ناميترين مهاجم خارجياش عمادرضا عراقي و مهمتر از اينها بركناري ساكت، مدير تحولگرايش، دهها بهانه براي نزول و ناكاميهاي احتمالياش داشت، انسجام تيمياش را از دست نداد و همانطور كه در ليگ قهرماني ايران مدعي قهرماني مانده است در برابر اين مدعي قطري هم مردانه و قدرتمندانه جنگيد و در عين برتري 90 دقيقهاي، دو بر يك به پيروزي رسيد. شيريني اين پيروزي تنها به خاطر نتيجه نبود زيرا سپاهانيها با يك بازي سريع هماهنگ و جسورانه كه رگههاي مهمتري از فوتبال مدرن امروزي را با برخورداري از پرسينگ لازم، بازي تك ضرب، پاسهاي كوتاه، حضور پرتعداد در حمله و دفاع، پوشش صحيح در دفاع و حمايت از مهاجم پا به توپ، چنان عرصه را بر تيم قطري تنگ كرده بود كه فراموش شده بود از تيم سپاهان امتيازي نصيب «لخويا» شود. در واقع سپاهان مجهز به هر گونه سلاح امروزي فوتبال جهان، حريف قطري را زير پنجههاي خود ميفشرد و جز لحظاتي كوتاه ناچار به عقبنشيني نبود و نهتنها در طول 90 دقيقه جوش و خروش داشت، حتي گل پيروزيسازش را در آخرين دقايق بازي زد تا لخويا براي جبران اين شكست همه فرصت دوهفتهاياش را صرف تجزيه و تحليل و شناخت درباره تيم اصفهاني كند.
سپاهان تنها در يك بازي بينالمللي و رقابت بر سر جام قهرمانان آسيا نيست كه خوب و تحسينانگيز جنگيده است. درست در فاصله سه چهار روز بعد در انزلي و اين بار بدون بنگر مدافعي كه 3 اخطاره بود مقابل تيمي قرار گرفت كه تا به حال تيمهاي بلندآوازهاي چون استقلال و پرسپوليس سرافكنده و مغلوب از اين ديار بازگشتهاند، اما سپاهان با همان ويژگيها و با همان امتيازاتي كه برشمرديم در طول 18 دقيقه طوفاني بازي 3 بار دروازه ملوان را باز كرد و اجازه نداد پورغلامي، مربي خوب انزليچي افكار خود را براي ارزيابي تهديدات مكرر سپاهان جمع و جور كند، اما 3 گل پيدرپي كه ملوانان را در وحشت شكستي سنگين فرو برده بود، ضربه سر نزهتي و غافلگيري دروازهبان سپاهان كه از ناحيه زانوي چپ احساس ناراحتي ميكرد، روحيهاي تازه بر سپيدجامگان ظاهر شد تا مجهز به همان سلاحي شوند كه سپاهان به آن مجهز بود.
سرعت بخشيدن به بازي با پاسهاي سريع و صحيح، حركت در تمام مناطق و انگيزش جبران 2 گل عقبماندگي با تازيانه تماشاگران متعصبي كه بر تيم شهر خود ميغريدند، كار را به آنجا رساند كه نيمه نخست بازي به پايان نرسيده روي تابلوي الكترونيكي ورزشگاه نتيجه 3 ـ 3 ديده شد و دو تيم دست از پا درازتر با نتيجه مساوي به رختكن رفتند تا تدبيري نو بينديشند. بدون اغراق هر دو تيم در نيمه نخست چنان جنگيدند كه مورد تحسين همگان قرار گرفتند. با اين تفاوت كه گلهاي سپاهان نتيجه تدابير تاكتيكي بود و 2 گل از 3 گل ملوان روي ضربههاي ايستگاهي به ثمر رسيد. در واقع سپاهان به حكم تجربههاي بينالمللي، امتيازات فني بيشتر و انسجام كاملتر هر چه گل زد با تدبير تاكتيكي بود چنان كه در آغاز نيمه دوم نيز با پاس عرضي جانواريو و يك شليك سنگين از اكبري در همان آغاز نيمه دوم دوباره كابوس شكست را بر ورزشگاه انزلي و مردم فوتبالدوستش تحميل كرد، اما زيبايي، سرعت و هيجان يك بازي خوب از دو تيم به رغم پيروزي مطلوب سپاهانيها، همچنان بر ميدان غالب بود.
نكته: در استقلال به جز جباري و تيموريان كه هركدام ويژگيهاي منحصر به فردي دارند، شايد فريدون زندي تنها كسي است كه به دليل حضور در اروپا و رشد كردن در فوتبال آلمان، از فوتبالي نوين برخوردار است
بازيهاي خوب سپاهان در ليگ قهرمانان آسيا طي سالهاي اخير و همچنان مدعي ماندن و قهرماني چندباره در ليگ قهرماني ايران، حكايت از اين دارد كه سپاهان در مسير تحولات و دگرگونيها و پيشرفتهاي فوتبال و جذابيتهايي كه در اين راه نصيب اين ورزش شده است، مثل ديگر تيمها در جانزده و پيش رفته است، اما ديگر تيمهاي ما چه كردهاند؟
در پيله بازي سنتي
استقلال كه در زمين خود براي چندمين بار مغلوب الجزيره امارات شد ميتواند دليل و بهانه اين شكست را مجهز بودن حريف به بازيكنان و مربيان خارجي، پشتوانههاي مالي و ورزشگاه مدرن بداند يا غيبت آندرانيك تيموريان، مجتبي جباري و كيانوش رحمتي كه هرسه آسيبديده بودند و فريدون زندي را در ميانه ميدان تنها و بدون يار و همراه رها كرده بودند يا پرويز مظلومي، سرمربي تيم به حواشي زيادي كه در اطراف تيم بر سر زبانهاست اشاره كند كه كمر هر تيمي را خرد ميكند، اما هيچ يك از اين ادله و بهانهها نميتواند پاسخگوي درستي به بازي كردن تيمي باشد كه با آن همه تجربه بينالمللي هنوز نميداند براي حفظ گل برتري چه بايد كرد و ارزش پرسينگ در زمين حريف چيست؟ يا چرا در خط دفاع، رهبري براي آرام كردن بازي و بازيسازي كسي ماموريت ندارد و دليل خروجهاي پراشتباه رحمتي از دروازه كه اعتمادي به مدافعان تيم ندارد، چيست؟ آيا مظلومي و كاپيتان تيمش ميدانند وظيفه ديگر بازيكنان در زماني كه حملات حريف بالا ميگيرد چيست؟ آيا وظيفه كاپيتان تيم اين است كه وقتي پا به توپ ميشود، اسبش را زين كند، از سپاه خود جدا شده و يك تنه تا قلب سنگر دفاعي حريف پيش برود و با از دست دادن توپ، نگران ضدحمله حريف شود؟
اين پرسش هم باقي است. وقتي دفاع تيم استقلال تن به پاسهاي بلند ميدهد و تنها مهاجم اغلب ناموفقش را در تنگناي مهار توپ، فرار و آفسايد قرار ميدهد بهتر نتيجه ميگيرد يا زماني كه بازي را با گردش توپ، پاسكاري و پيشروي گام به گام به جلو ميبرد؟ حتي اگر استقلال با تمام نيرو و با كمك مصدومين رهايي يافته از آسيب به ميدان برود و به لطف گردش توپ و پاسكاري سالم بر حريفانش تسلط داشته باشد و از همه اشتباهات ياد شده و ضعفهايش بري و بيپيرايه شود هنوز در فوتبال سنتياش كه همراه با روزهاي خوبي بوده است در جا ميزند زيرا مجهز به ابزار فني نوين، تبديل سه حركت در يك حركت براي سرعت بخشيدن به بازي و پرسينگ در سرتاسر زمين نيست. به جز جباري و تيموريان كه هركدام ويژگيهاي منحصر به فردي دارند، شايد فريدون زندي تنها كسي است كه به دليل حضور در اروپا و رشد كردن در فوتبال آلمان از اين امتيازات برخوردار است و ديديم كه در غيبت جباري و تيموريان به تنهايي در تمام منطقه مياني چگونه مقتدرانه جولان ميدهد و جور هرسه غايب ارزشمند تيمش در اين منطقه را ميكشد.
بازي فكورانه و بياشتباه
پرسپوليس كه در فصل با مديريتي سردرگم و يارگيري غلط شروع بدي در ليگ برتر داشت و با محروميت سنگين و ناگهاني دو مدافعش بشدت نزول كرد و به كلي دست از همراهي با مدعيان قهرماني برداشت، به لطف دنيزلي مربي كاركشته فوتبال تركيه قوت قلب گرفت.
جذب دروازهبان كرووات اودوكيچ و اجازه بازي به شيث رضايي و پولادي كه نميتوانند در بازيهاي داخلي در تركيب تيم قرار گيرند، ديگر بارقههاي اميدي بود كه در اردوي سرخجامگان جرقه زد و ايمون زائد ليبيايي كه ناگهان با 3 گل خود مقابل الشباب امارات گلزن ثابت و نوك حمله اين تيم شد، به دنيزلي، پرسپوليس و طرفدارانش اجازه داد دوباره اميدهايشان را بارور ببيند و با اعتماد به نفس و روحيهاي عالي به دوحه بروند و در ليگ قهرمانان آسيا با الغرافه، قهرمان قطر روبهرو شوند. حاصل اين نبرد 3 بر صفر به سود تيم پرسپوليس بود كه هيچكس حتي دنيزلي با خوشبيني از آن ياد نميكرد، اما در دوحه چنان شاگردانش را به ميدان فرستاد كه معلوم شد در زمان كوتاه چند ماهه با پرسپوليس به خوبي تيمش را متحول كرده و در اختيار گرفته است. دنيزلي گفته بود براي فرهاد مجيدي مهاجم ارزشمند ايراني الغرافه، نقشههايي دارد و ديديم كه او چگونه در چنگ شيث رضايي اسير شد تا در نيمه دوم تعويض شود. نقطه اوج هنر دنيزلي اعتماد به نفسي بود كه به 2بازيكن سركش و گاه پرخطاي تيمش نصرتي و شيث رضايي داد تا هيچ ضربهاي را بيهدف به توپ نزنند و خود آغازگر بازي باشند. دنيزلي علاوه بر آن كه نقش بازيگردان اصلي و پايهگذاري حملات و گلها را به علي كريمي داد با اندرزها و راهنماييهاي خود غلامرضا رضايي را از حركات اضافي با توپ و دوندگيهاي بيثمر بازداشت تا جايي كه حالا در نقش يك گلزن ظاهر ميشود.
الغرافه كه به جرات بايد گفت تيمي است كه پيش از دوسوم افرادش تبعيت خارجي دارند يا تابعيت كشور قطر را پذيرفتهاند، با آن كه كاملا اسير و درمانده حملات پرسپوليس نبود، اما با درك اين واقعيت پرسپوليس چنان فكورانه بازي كرد و دستورات دنيزلي را مو به مو به اجرا گذاشت كه الغرافه و مربي برزيلياش هيچ راه گريزي براي نجات خود از بلايي كه به سرشان آمد نداشتند.
2 گل سريع از رضايي و ايمون زائد تا مدتي از بازي آنها را گيج كرد سپس براي حفظ اين گلهاي باارزش پرسپوليس با نگاهي دائمي به اشتباهات حريف و دروازه آنها، حفظ و گردش توپ را در اولويت قرار داد كه پرسپوليسيها بخوبي از عهده آن برآمدند و در نهايت با گل ديگري كه كاظميان به حريف قطري تحميل كرد و موقعيتهاي ديگري كه پرسپوليس داشت، اين تيم ايراني مقتدرانه و سرشار از خاطره خوب از دوحه بازگشت.
در بازي پرسپوليس با الغرافه آنچه با ارزش و به يادماندني بود تاثير مثبت مربي ترك بر اين تيم و اطاعت محض از دستورات او بود، اما هنوز زود است بگوييم پرسپوليس به فوت و فن فوتبال مدرن تجهيز شده است زيرا هنوز نزد همه افراد اين تيم، پرسينگ در كل زمين بازي معنا ندارد و تكنيك فردي همه بازيكنان چنان نيست كه براي سرعت بخشيدن به بازي يك حركت را جايگزين 3حركت كنند. بهگمان دنيزلي هنوز وقت دارد فنون جديد را به آنها بياموزد، او معتقد است پرسپوليس فصل آينده را با سوداي پيروزي آغاز ميكند.
كلام آخر اين كه فوتبال ما براي پذيرش و گذر از مسير سنتي و پيوستن به فوتبال نوين و دوباره نزديك شدن به فوتبال اروپا همهگونه استعداد دارد؛ اگر به دانش مربيان افزوده شود و به جاي خودروييدن بازيكنان، شيوههاي آموزش صحيح و اصولي در كلاسهاي پايه در باشگاهها رايج و اجباري شود.
پرويز زاهدي / جامجم