خداداد عزيزي اين روزها از هياهوي فوتبال در ليگ برتر و حاشيههايش گذشته و در شهر خودش مانده و ميگويد ترجيح ميدهد به جاي اينكه در معرض ديد باشد، يك كار خوب انجام دهد.
خداداد حالا و در گير و دار 40 سالگي همچنان پاي صحبتهايش هست؛ اينكه علاقهاي به پول و شهرت ندارد، اينكه خانوادهاش برايش از فوتبال مهمتر است و حالا اين روزها تنها شباهتش به زمان بازيگري رك و بيپروا بودنش است كه به قول خودش اگر اين طور نبود الان بالاي 400 بازي ملي داشت!
با او زماني به گفتوگو نشستيم كه در اوج حساسيت ليگ دسته اول در يك سالن بدنسازي داشت بازيكنان ابومسلم را براي يك پيكار سخت آماده ميكرد؛ آن موقع كه هنوز تيمش بوي صعود ميداد، اما اين طور نشد و خداداد در قبال اين عدم صعود فرياد زد كه «اتفاقات ليگ دسته اول را در يك كتاب قطور منتشر ميكنم!» حالا او در اين مصاحبه نشان ميدهد كه قريحه سخنوري و البته اطلاعاتش آنقدر است كه بتواند چندين كتاب خواندني درباره فوتبال منتشر كند!
ميخواهم بدانم با آمدن كارلوس كرش نظر خداداد عزيزي نسبت به مربي خارجي تغيير كرده يا خير؟
اتفاقا در مورد كرش با وجود مخالفت با مربي خارجي از آمدنش خوشحال شدم. او برنامه دارد و در همين زمان كوتاه نشان داده كه با سرمربيهاي قبلي تيم ملي زمين تا آسمان فرق دارد. او را بايد چندين سال در ايران حفظ كرد تا برنامههايش نتيجه دهد. همين كه او به همه بازيكناني كه فكر ميكند مستعد است ميدان ميدهد ثابت كرده براي فوتبالمان مفيد خواهد بود و به ايران نيامده كه آزمون و خطا داشته باشد و مثل بعضيها مشهور شود.
اما كلا رابطه خوبي با مربي خارجي نداريد، مثل درگيريتان با بلاژويچ يا دنيزلي.
من اسم اينها را درگيري نميگذارم، چون به خاطر بازي نكردنم با اينها دعوا نكردم. من زمان دنيزلي 33 ساله بودم و زمان بلاژويچ 30 ساله و به اندازه كافي هم در اروپا بازي كرده بودم. بلاژويچ اصلا قبل از ورود به ايران در گفتوگويي با صفايي فراهاني گفته بود كه ميگويند شماره 11 شما بازيكني ياغي است و سر ناسازگاري دارد. اين يعني از قبل در مورد من ذهنيت داشت.
زمان شوستر چطور؟
با شوستر اصلا دعوايي بين ما نبود. چون او چند هفته مرا روي سكو مينشاند و من حرفي نميزدم، مدير برنامههايم عليه او مصاحبه كرد و گفت اگر شوستر از فوتبال چيزي ميفهميد خداداد را روي سكو نمينشاند! شوستر هم با من لج كرد و در جواب او گفت بهتر است برود سبزياش را بفروشد! در همان زمان اما شوستر مجبور شد با فشار تماشاگران مرا بازي دهد.
با قطبي هم كه كلا كنار نميآمديد؟
من با او رابطه مربي و بازيكن نداشتم كه كنار بيايم، اما مخالفش بودم و هستم. معتقدم افشين قطبي و چند مربي خارجي ديگر در اين چند ساله با زد و بند سرمربي تيم ملي شدند و كاري براي فوتبال ما نكردند. همين قطبي را روزي كه من عليهاش حرف زدم و گفتم كه آمده اينجا تا به شهرتي برسد همه مرا متهم كردند به بهانهگيري، اما همين كه پايش را از ايران بيرون گذاشت ديدند كه چه حرفهايي عليه فوتبال و كشور ما زد و از پوسته خودش خارج شد. من در مجموع متاسفم كه يكي مثل قطبي آمد و فوتبال ما را اينقدر با چربزباني عقب انداخت.
اين عقب انداختن آنقدر هست كه امسال هم به جام جهاني نرويم؟
به هر حال قبول كنيم كه ما براي صعود كار سختي داريم. اماکرش كارش را بلد است. او سرمربي باتجربهاي است اما مشكل اين است كه ما ابزار لازم را نداريم.
من به جوابم نرسيدم، ما به جام جهاني ميرويم يا خير؟
گفتم كه اگر ابزارش فراهم شود بله، اصلا در هر شغلي نياز به ابزار هست. زماني كه من در نوجواني همراه برادرم گچكار بودم ياد گرفتم كه بدون گچ خوب و ماله صاف و آب و البته هنر خودم نميتوانم كار تر و تميزي تحويل دهم. در فوتبال هم هر چقدر شما مربي فوقالعادهاي باشيد، اما بازيكن خوب نداشته باشيد به جايي نخواهيد رسيد. همين الان فرگوسن و گوارديولا را بگذاريد روي نيمكت ديگر تيمها ببينيد نتايجشان چه ميشود.
فكر نميكنيد نام کرش خودش ميتواند خلا ابزار را تا حدودي پر كند؟
خودت هم ميگويي تا حدودي، اماکرش كه نميتواند خودش برود وسط زمين بازي كند. همه جاي دنيا اين بازيكن است كه ايدههاي مربي را پياده ميكند وگرنه بهترين مربيان دنيا هم بدون ستاره و پديده مربياني شكست خوردهاند.
الان ما ستارهاي نداريم كه به سرمربي تيم ملي كمك كند؟
بدون ستاره هم نيستيم، اما ستارههاي ما كيفيتشان به ستارههاي كره و ژاپن و استراليا نميرسد. ليگي كه الان بهترين بازيكنانش كريمي و مجيدي سي و چند ساله هستند يعني تيم ملياش براي جام جهاني برزيل خالي از ستاره است. ليگي گه ديگر صادراتي به اروپا ندارد يعني رفتنش به جامجهاني فقط با معجزه صورت ميگيرد. الان اروپا دارد پر ميشود از بازيكنان كرهاي و ژاپني.آن وقت بازيكنان ما را از امارت هم برگشت ميزنند. شما ميبينيد كه هنوز بر سر جذب مهدويكيا و بختياريزاده و عنايتي دعواست!
پس وقتي ميگوييد تيم ملي ابزار لازم براي صعود به جام جهاني را ندارد نبايد به قطبي به خاطر صعود نكردن خرده گرفت.
هرگز قطبي را با كرش مقايسه نكنيد. قطبي چهار هزار سال ديگر هم نميتواند مثل كرش باشد. كرش حداقل تا به حال نشان داده كه بلد است شكل فوتبال ما را تغيير دهد و استعدادهاي ديده نشده را رو كند. اما قطبي اگر از زمان داريوشكبير هم سرمربي تيم ملي بود باز هيچ كاري براي تيم ملي نميكرد و سيستم فوتبال ما را تغيير نميداد!
مقصر اين ستارهسوزي و ابزار نداشتن چه كسي است؟
همه ما مقصريم از رئيس فدراسيون گرفته تا دلالها.
اين ماجراي شما و دلالها هم جالب شده، اما قبول داريد مديران هم مقصرند؟
قبول دارم؟ معلوم است كه قبول دارم. اتفاقا معتقدم دلالها تقصيرشان نسبت به ديگران كمتر است. وقتي يك مدير يا يك سرپرست زنگ ميزند و از دلال ميخواهد تا تيمش را برايش ببندد تقصير اين بدبخت چيست؟ پول خوب گيرش ميآيد، مگر ديوانه است قبول نكند؟ اتفاقا مقصر اصلي در اين خالي شدن ليگ از ستارههاي واقعي مديران باشگاهها هستند و فدراسيوننشينان. واقعا فدراسيون براي مبارزه با دلاليسم در اين سالها چه كرده است؟ آيا با برخوردهايي كه ستاد منشور اخلاقي و فدراسيون انجام دادند ديگر هيچ كسي سراغ دلالها نميرود يا دلالها خانهنشين شدهاند؟
شما از برخورد با دلال صحبت ميكنيد، انصافا خودتان از كجا بازيكن ميگيريد؟ بالاخره يك واسطهاي، چيزي...
من بازيكنانم را خودم شخصا انتخاب ميكنم و در بيشتر مواقع خودم با آنها حرف ميزنم.
در كجاي دنيا اين اتفاق ميافتد؟
در ايران هيچ مدير و سرپرستي توان جذب بازيكن را ندارد، به اين دليل كه معمولا با روابط غيرفوتبالي انتخاب ميشوند. براي همين هم بلافاصله به دلالها زنگ ميزنند. در واقع در ايران ميبينيم كه هيچ وقت ليست سرمربي خريداري نميشود، بلكه اين ليست دلال است كه در نهايت تيم را ميبندد.
شما هم با اين قضيه روبهرو شدهايد؟
بله، همين امسال، من براي يك تيم ليگ برتري تا پاي عقد قرارداد رفتم، اما چون مديرعامل تيم گفت به جاي ليست خودت از ليست 30 نفره باشگاه بازيكن انتخاب كن، گفتم چرا دنبال من آمديد؟ خودتان تيم را ببنديد خودتان هم سرمربي باشيد. الان هم آن تيم قعرنشين است و دارد سقوط ميكند.
پس از نظر شما ستاد منشور اخلاقي هم كارساز نشد...
نه، اين ستاد با نوع برخودش با خاطيان فقط آب در هاون كوبيد وگرنه كمكي به سالمسازي فضاي فوتبال نكرد. چرا؟ چون يك حكم صادر ميشد بعدش با يك تلفن از سوي فلان شخص از بين ميرفت! جالب اينكه تنبيهاتشان هم خندهدار بود. مربي و بازيكن خاطي را به ليگ دسته اول فرستادند و بعد هم برگرداندند. من ميگويم مگر ميشود يك دزد را در بالاي شهر گرفت و به او گفت كه تو حق دزدي در اينجا را نداري و بايد بري پايين شهر دزدي كني؟ يك خاطي همه جا خاطي است و اگر كسي حق را ناحق ميكند چه خداداد باشد و چه دايي و چه كريم شيرهاي بايد اشد مجازات برايش در نظر گرفته شود تا براي ديگران درس عبرت شود.
قبول داريد اينها كمي به عدم استقلال رئيس فدراسيون برميگردد؟
با تمام اينها به نظر من در فضاي حاشيهاي و كثيف فوتبال، كفاشيان كمترين تقصير را داشته است. او واقعا آدم سالمي است .
اما كلا نقشي هم در اين سالمسازيهايي كه ميگوييد انجام نشده، ايفا نكرده.
ببين، 100 تا كفاشيان هم به تنهايي نميتوانند جلوي اين حاشيهها و كجرويها را بگيرند. اصلا فدراسيون به تنهايي كاري نميتواند انجام دهد. بارها به ما ثابت شده كه يك دست صدا ندارد، اما معلوم نيست چرا بقيه دستشان را دراز نميكنند تا صدايش در بيايد؟
بقيه يعني چه كسي؟
بپرس چه كساني؟ من ميگويم مديريت اين مسائل را بايد از ايتالياييها و چينيها ياد بگيريم. آنها تمام نهادهاي امنيتي و قضاييشان را به ياري فدراسيون فوتبالشان فرستادند تا تباني و فساد را ريشهكن كنند. در ايران هم بايد همينگونه شود. مراجع قضايي و اطلاعاتي بايد وارد گود شوند.
كلا كفاشيان واقعا تنهاست يا اين طور نشان ميدهد؟
نميتوانم در اينباره اظهار نظر كنم. اما خب از نظر فني معتقدم در دوره كفاشيان در تمام ردهها شكست خورديم و من نقطه روشني از اين لحاظ در كارنامهاش نميبينم. نميتوانم به خاطر حذف تيم ملي اميد و شكستهاي تيمهاي جوانان و نوجوانان نمره قبولي به او بدهم.
اين برنميگردد به اينكه او فوتبالي نبود و از دووميداني آمده بود؟
عزيزي: ستارههاي ما كيفيتشان به ستارههاي كره و ژاپن و استراليا نميرسد. ليگي كه الان بهترين بازيكنانش كريمي و مجيدي سي و چند ساله هستند يعني تيم ملياش براي جام جهاني برزيل خالي از ستاره است
شايد همين باشد كه تو ميگويي. اما يك سري اشتباهات هم داشت ديگر؛ اشتباه بزرگ او در انتخابهايش براي تيمهاي پايه و البته تيم بزرگسالان بود. براي تيمهاي پايه مربي انتخاب كرد كه در هيچ جاي تاريخ فوتبالمان وجود نداشت؛ وقتي سرمربي تيمهاي پايه ما اصلا فوتبال بازي نكرده، اين سرمربي به استعدادهاي ما چه چيزي ميخواهد ياد بدهد كه در آينده به درد تيم ملي بزرگسالان بخورد؟
درباره قطبي هم كه منتقد اصلي كفاشيان هستيد...
صددرصد، كفاشيان در انتخاب قطبي هم دچار اشتباه شد و باعث شد فرصت صعود به جام جهاني از بين برود. با اين حال مطمئنم يك سال ديگر كه بيكار شود، باز دلالها او را با سلام و صلوات به فوتبال ما برميگردانند!
كلا بازيكناني هم بودند كه از ايران رفتند، اما باز ناموفق برگشتند همين جا پول گرفتند و بازي كردند.
اينها يك درصد است، مگر من و كريم باقري و علي دايي كه رفتيم آن طرف بازي كرديم وقتي برگشتيم چقدر قرارداد بستيم؟ اما با اين ساختاري كه فوتبال ما دارد آن سالها تكرار نميشود. آن سالها سالهاي استثناي فوتبال ما بود كه كساني مثل دايي و باقري و عابدزاده و شاهرودي با همت و استعداد خودشان همه را شگفتزده كرده و به طور اتفاقي دور هم جمع شده بودند.
الان وضعيت چطور است؟
الان بازيكنان چون هنر خاصي ندارند بيشتر از عمل كردن حرف ميزنند همين هم هست كه ميبينيد توي روزنامه ميگويند ميرويم رئال سوسيه داد، اما سر از تيم خليج عمان در ميآورند! يا ميگويند ميرويم دورتموند بعد ميبينيم ميروند بنگلادش. الان وقتي اروپاييها بازيكنان كرهاي و ژاپني را با اين كيفيت و بدون ادعا ميبينند ديوانه نيستند كه بيايند سراغ بازيكنان ما.
از اين اسمهايي كه برديد خيليها وارد مربيگري شدهاند، يكياش خود شما. چه نمرهاي به عملكرد خودتان ميدهيد؟
شما قاعدتا روي قهرمانيها و صعودها به من نمره خواهيد داد. اما دوباره برگشتيم به بحث نبود ابزار در فوتبال ما. در اين چند ساله كه من وارد مربيگري شدم آيا ابزار لازم براي موفقيت را داشتم؟ من دوست داشتم در جاهايي كار كنم كه بتوانم به فوتبال كمك كنم، نه اينكه حتما با صعود و قهرماني همراه باشد. من رفتم به تيمهايي مثل ابومسلم و پيام و استقلال اهواز و همان جا چند تا چهره رو كردم. دليلي هم ندارد هر مربي هرجا ميرود موفق باشد. الان گوارديولا را ببريد تيم ملي قطر، اگر قهرمان شد من به شما شيشليك ميدهم! سوال من اين است كه مگر در ايران چند تا تيم مثل سپاهان و استقلال و پرسپوليس هست كه بتوان به آنجا رفت و جام گرفت؟ در ايران جز سه چهار تيم بقيه شرايطي مشابه هم دارند.
شما ميگوييد توان قهرماني استقلال را امسال داشتيد؟
اگر از فصل بودم و تيم را خودم ميچيدم بله. در استقلال هم پول هست، هم هوادار هست و هم مطبوعات و مسوولان پشت سرت. براي قهرماني همينها كافي است و تو فقط بايد هماهنگكننده زرنگي باشي.
استقلال يك باشگاه دولتي است، اين دولتي بودن هم كمكش كرده هم به ضررش بوده، نظر شما چيست؟
خب طبيعي است كه معمولا ضرر ميزند. مدير عامل پول را از جيب خودشان كه خرج نميكنند. پس زنگ ميزنند به پسردايي و دخترعمه شان كه بياييد يك سفرهاي پهن شده همه دور هم بخوريم. اين ميشود كه يكسري افراد غيرمتخصص وارد چرخه باشگاهداري شده و با انتخابهاي غيراصولي و البته دلالمآبانه خود استعدادهاي واقعي و ناب را ميسوزانند. هميشه گفتم اگر باشگاههاي ما خصوصي باشند، اين مشكل تا حدود زيادي حل خواهد شد.
مگر خصوصيسازي تا الان چقدر جواب داده است؟ غير از تيم بهمن كدام باشگاه خصوصي موفق بود؟
خب آن موقع يك دفعه يك آدمي به نام «بهمن مداح» با سرمايهاي عجيب و غريب آمد و تمام ستارههاي ايران را جمع كرد و با تيمش قهرمان شد و بعد با يك ميليون و دويست هزار ماركي كه از ترانسفر من گيرش آمد رفت و پشت سرش را هم نگاه نكرد. او هدفهاي خاص خودش را داشت و از فروش امثال من زياد از حضور در فوتبال ضرر نكرد. اما الان بعيد است تا صد سال ديگر هم كسي بتواند از كنار اين فوتبال پولي در بياورد. الان هيچ باشگاهي درايران نميتواند بازيكني به اروپا ترانسفر كند و در آمدزايي كند.
گفتيد ميتوانستيد استقلال را قهرمان كنيد؟ فكر نميكنيد اگر در استقلال و پرسپوليس كه حتما هم پيشنهاد داشتيد بازي ميكرديد الان شانس سرمربيگريشان را هم داشتيد؟ مثل علي دايي و حميد استيلي؟
آخر سرمربي پرسپوليس و استقلال شدن به چه درد من ميخورد؟ از كنار اينها چه چيزي به خداداد عزيزي اضافه ميشود؟ به شهرتش اضافه ميشود؟ من نميخواهم، به پولش اضافه ميشود؟ نميخواهم! ضمن اينكه در فوتبال ما سرمربي شدن زياد ربطي به سابقه و هنرت ندارد. اينجا همه چيز به موبايلت بستگي دارد و اگر بلد باشي از موبايلت خوب استفاده كني خيلي زود برايت تيم پيدا ميشود. بايد در زمان بيكاري بلد باشي چه جوري براي ديگران پيامك تبريك و تسليت بفرستي و در مراسم ختم و شادي ديگران زودتر از بقيه حاضر باشي.
اينها را جدي ميگوييد؟
بله كه جدي ميگويم، بايد اهل شام و ناهار دادن هم باشي كه من نه اهل اين كارها هستم و نه پول شام و ناهار دادن دارم و نه حوصله رفتن به مراسم ختم و عروسي. الگوي من در زندگي پدرم است. پدرم به من گفته كه اگر گردنت را از 10 جا هم كه زدند پاي حرف حق بايست. ميتوانم آدم سياستمداري باشم و خيلي حرفها را نزنم كه اگر هم نميزدم شايد الان 400 بازي ملي داشتم.
براي همين هم هيچ وقت به عنوان كارشناس به تلويزيون نرفتيد؟
من بروم تلويزيون بنشينم بازي كدام بازيكن را كارشناسي كنم؟ در مورد بازي مسي و رونالدو و سيستمهاي گوارديولا و مورينيو و فرگوسن چي بگويم؟ من اصلا كجاي اين فوتبال هستم؟ از كجاي مسي ايراد بگيرم و چه توصيهاي به ونگر و كاپلو كنم؟ آنهايي كه مرا ميشناسند ميدانند كه آدم جاهطلبي هستم و حاضر نيستم به هر قيمتي سر كار باشم. حاضر نيستم به خاطر خودم سر ديگران را ببرم و با تملق به جايي برسم.
با اين حال نبايد زياد كسي حقتان را خورده باشد؟
من آدم مظلومي نيستم كه اجازه بدهم كسي حقم را بخورد.
با تمام اينها شما هيچ وقت لابي نكردهايد؟
من از لابي كردن متنفرم چون لابي يعني قلاده خدمت ديگران بر گردنت. وقتي مديري تو را سرمربي جايي ميكند قلادهات را هم دستش ميگيرد و تو بايد هرچه او ميخواهد انجام بدهي.
خاطرتان هست يك بار دايي حرف شما را زد و گفت «آنهايي كه با ديگران لابي ميكنند سرمربي تيم ملي ميشوند ولي من با خدا لابي كردم» اما دو روز بعد از اين صحبت دايي سرمربي تيم ملي شد. بالاخره دايي با كي لابي كرده بود؟
اين را بايد از خود دايي سوال كنيد. اما در فوتبال عجيب و غريب ما لابي با خدا موقع مرگ و مير خوب است! وگرنه اگر ميخواهي در فوتبال ما به جايي برسي بايد با ديگران لابي كني.
يكي از دلايل اينكه زياد دنبال فوتبال نيستيد شايد اين باشد كه نياز مالي نداريد، يك بار گفتيد 3ميليارد تومان ثروت داريد، هنوز هم هست؟
يك زماني بود اما الان كمتر شده است.
كمتر كه نبايد بشود! اين همه سكه گران شد و زمينها بالا رفت، شما سرمايهگذاري نكرديد؟
حوصله اين كارها را ندارم. تازه همان كارخانهاي كه از كره وارد كرده بوديم خيلي وقت است فروختهايم. الان كارم فقط فوتبال است و كار ديگري نميكنم. شما الان از تمام بانكهاي ايران استعلام بگيريد ببينيد خداداد عزيزي كه از 30 سال پيش كه به علت بيپولي با كفش لنگه به لنگه فوتبال بازي ميكرد الان چقدر پول دارد؟ اتفاقا اگر الان تمام زندگي من را جمع كني شايد به 3 ميليارد نرسد چون چيزي كه برايم مهم نبوده همين پول بوده، اگر خداداد عزيزي اعتبارش به اين است كه 2 ميليون پول توي جيبش باشد، من اين اعتبار را نميخواهم.
داستان علاقه شما به پدرتان هم جالب است. اگر الان پدرتان بگويد در فوتبال فلان كار را نكن، چه كار ميكنيد؟
پدرم زياد در كار فوتبال دخالتي نميكند. با اين حال همه ميدانند كه او تمام زندگي من است چون هرچه دارم از او دارم.
اين توقع را از بچههايتان هم داريد؟
اتفاقا اصلا اين كار را نميكنم تا بچههايم به من احترام بگذارند چون من نيازي به ديگران ندارم و از نوجواني تمام كارهايم را خودم انجام دادهام؛ خودم داماد شدهام، خودم كار كردهام، خودم تفريح كردهام و خودم پيشرفت كردم و تمام تلاشم اين بوده كه بارم روي دوش كسي نباشد. الان هم آرزو دارم در 60 سالگي بميرم تا سربار بچههايم نشوم.
مسعود حكمآبادي - جامجم