Quantcast
Channel: jamejamonline.ir - 22 - RSS Version
Viewing all articles
Browse latest Browse all 8493

خاطره‌نگاران را به رسميت نمي‌شناسند

$
0
0
1 ـ هنوز محك و ميزان مشخصي براي سنجش خاطرات در دست نيست. هر كس به تناسب تعلق خاطر خود نسبت به حوزه‌هايي مثل تاريخ، ادبيات و علوم اجتماعي، در گونه‌شناسي‌ها، «كتاب خاطره» را به آن سمت سوق مي‌دهد.

در اين ميان سمبه تاريخ از همه پرزورتر است و عموما خاطرات را با متر تاريخ اندازه‌گيري مي‌كنند و حتي بدون ملاحظه روايت خطاپذير، مصلحت‌انديش و تاريخ ‌مصرف‌دار انسان‌ها، بويژه در ميان مردماني كه براي حفظ و روايت علمي خاطرات تربيت نشده‌اند، به ‌دنبال سنديت تاريخي متون خاطرات هستند.

آنچه كه صاحب اين قلم، به سبب ساز و كار كتابخانه‌اي آثار درك كرده است و پاره‌اي از آن را در نوشته‌هاي پراكنده منعكس نموده، آن است كه «كتاب خاطره» در زمره «ادبيات مستند» جاي مي‌گيرد و دو شاخه اصلي در آن مشهود است. يكي خاطراتي كه توسط صاحب خاطره نوشته و مكتوب شده، ديگري خاطرات كسي كه فردي غير از صاحب خاطره آن را به «كتاب خاطره» تبديل كرده است.

از آنجا كه لازمه حرفه‌اي شدن، كثرت آثار است، بنابراين در خاطرات خودنگاشت كه بر محور يك نويسنده و يك كتاب استوار است براي پديدآور يا «خاطره‌نويس»، امكان حرفه‌اي شدن در حوزه نشر خاطرات فراهم نمي‌شود، اما در خاطرات تاليفي و تدويني كه كسي، به ‌عنوان نويسنده و كارشناس، ماحصل مصاحبه‌ها و خاطرات شفاهي (خاطره‌گفته‌هاي ضبط شده) صاحبان خاطرات را تدوين مي‌كند و مي‌نگارد، همواره زمينه تعدد آثار براي يك «خاطره‌نگار»، فراهم و امكان شكل‌گيري يك شغل فرهنگي براي وي وجود دارد.

اكنون اين‌گونه اخير از خاطره‌نگاري‌ها به دو شكل تك‌نگاشت و پرسش و پاسخ منتشر مي‌شود. اين توضيح نيز لازم است كه در هر دو گونه مذكور، ممكن است مصالح و مستندات به «روش تاريخ شفاهي» فراهم آمده باشند، اما هيچ‌ كدام به ‌عنوان گزارش‌هاي تاريخي به حساب نمي‌آيند و وقتي صحبت از كتاب خاطره مي‌شود، همچنان كه ذكر شد مد نظر ما اسناد يا مدارك تاريخي نيست.

همواره از خاطرات منتشره، با وجود مستندات تاريخي و سرگذشت‌نامه‌اي در متن و شخصيت‌پردازي باورپذير، نثر روان، تاثيرگذاري روزآمد اجتماعي و لذت‌بخشي در خواندن و دارا بودن كشش مطالعه در فراز و فرود روايت، انتظار است؛ كيفيتي كه اكنون در كتاب‌هاي خوش‌خواني همچون دا، نورالدين پسر ايران، كوچه نقاش‌ها، مردي كه خواب نمي‌ديد و مواردي از اين دست مشهود و مورد استقبال عامه مردم قرار گرفته است.

در اين‌گونه خاطره‌نگاري‌ها، خاطره‌نگار همچون «مستندنگار»، كارشناسي است نويسنده و هنرمند، كه در نقل زواياي مستند تاريخي و سرگذشت‌نامه‌اي، صاحب ديدگاه، قلم، داوري و انتخاب و داراي توان كارشناسي و قدرت مصاحبه براي تشخيص و انتقال فضاهاي خواندني و پركشش تاريخي و اجتماعي از فراز و فرود زندگي انسان‌هاست.

2 ـ اكثر پديدآوران آثار، اعم از شاعران، داستان‌نويسان، نمايشنامه‌نويسان، پژوهشگران، گزارشگران و امثالهم، به تبع عنوان‌گذاري مناسب در نقش پديدآوري، همواره امكان قرار گرفتن در انواع تشكل‌هاي صنفي و حرفه‌اي را دارند؛ اما به ‌سبب نبود تعاريف دقيق و درست از نقش خاطره‌نويسان و خاطره‌نگاران، زحمات فراواني كه آنها مي‌كشند همواره پوشيده مي‌ماند و از عرصه حرفه‌اي‌گري، كه لازمه آينده‌دار شدن اين شغل و آثار منتشره است، دور مي‌شوند. اين يادداشت در تلاش است كه از منظر دانش كتابداري و اطلاع‌رساني، اهميت داشتن نقش پديدآوري مشخص را براي اين گروه يادآور شود.

به نظر مي‌رسد دو علت اساسي در عدم اجماع كارشناسان، نسبت به اطلاق اصطلاحي واحد براي «نقش پديدآوري خاطرات» وجود دارد؛ يكي سايه‌اي كه به ناحق از طرف «مبحث تاريخ شفاهي» بر سر خاطرات افتاده و اين‌گونه از ادبيات مستند را به ‌سمت تاريخ كشانده است.

در اين خصوص مواردي را نوشته و منتشر كرده‌ام. دوم، تلقي نادرست برخي خاطره‌نگاران از كار خود است، چراكه آنها آثار خوب خود را كه با زحمات زياد حاصل شده، با كارهاي ضعيف مقايسه مي‌كنند و عنوان «خاطره‌نگار» را براي اندازه‌گيري كار خود نارس مي‌دانند.

در اين خصوص گفتني است در تمام حوزه‌هاي پديدآوري، قوت و ضعف وجود دارد. اين مساله سبب نمي‌شود كه «نقش پديدآوري» اشخاص با توصيف‌گرهايي مثل خوب و بد، يا ضعيف و قوي همراه باشد، يا اين‌كه اگر يك نويسنده در پديد آمدن اثرش، متمايز از رويه متعارف عمل كند، الزامي ندارد كه عبارتي به نقش پديدآوري‌اش در كتاب اضافه كند تا متضمن آن عمل باشد.

مثلا دو داستان‌نويس را فرض كنيد كه يكي اثرش را در شش ماه، فقط متكي به فرآيند خلاق ذهني نوشته و ديگري اثرش را در شش سال، پس از انواع پژوهش‌هاي ميداني، مطالعه مكتوبات منتشره و مصاحبه‌ها و... نوشته است.  هر دو داستان‌نويس هستند و هيچ‌ وقت قرار نيست دومي ذيل عنوانش درج كند: «تحقيق و نوشته فلاني»؛ چراكه كيفيت آثار را پس از نشر، كتابخوانان و منتقدان، به ‌عنوان داوران آثار مشخص مي‌كنند نه توصيف‌گرهايي كه ما به نقش‌ها اضافه مي‌كنيم.

در اين مثال هر دو نفر داستان‌نويس هستند و اگر فرهنگي براي داستان‌نويسان نوشته شود، هر دو از يك صنف بوده و در اين فرهنگ، جايگاه معتبري دارند، حتي اگر يكي در ضعف و ديگري در قوت نويسندگي باشد. همه مشاغل اين‌گونه است.

رسانه‌ها و حتي بخشي از جامعه كتابخوان، شناخت كافي از نقش اين پديدآورندگان حرفه‌اي آثار جنگ ندارند و با دادن نسبت نويسندگي به صاحبان خاطرات، حقوق خاطره‌نگاران را ناديده مي‌گيرند

بنابراين همچنان كه «كتاب داستان» ماحصل فعاليت داستان‌نويس است، كتاب خاطره نيز نتيجه فعاليت خاطره‌نگار است. خاطره‌نگار در اثر خود هر چقدر از كم و بيش خرج كرده‌ باشد چيزي بيشتر از يك كتاب خاطره خلق نكرده است و عنواني بزرگ‌تر از خاطره‌نگار ندارد.

پس اگر اوج خاطره‌نگاري آن است كه خالق اثر در مصاحبه‌اي خلاق، تحقيقي كافي، تدويني مناسب و نگارشي موثر، داشته‌هاي ذهني صاحب خاطره را روايت كند براي تمام اينها كافي است نقش وي در اطلاعات شناسنامه‌اي كتاب، اعم از روي جلد، صفحه عنوان و صفحه شناسنامه ذكر شود: «خاطره‌نگار: فلاني»؛ و همچنان كه در كتاب داستان وجود مقدمه مذموم است در كتاب خاطره ممدوح و حتي واجب است تا كيفيت و كميت فعاليت خاطره‌نگار به قلم وي در آنجا گزارش شود، چراكه در متن خاطرات، بويژه خاطرات تك‌نگاشت كه روايت از زبان صاحب خاطره منتقل مي‌شود هيچ نشاني از خاطره‌نگار و كاري كه كرده است نخواهيم يافت.

3 ـ اكنون خاطره‌نگاران جنگ، در نبود جايگاه مستقل براي گونه خاطرات، بدون هيچ‌گونه نام‌گذاري خاص و فقدان تشكل‌هاي گروهي، مشغول فعاليت هستند. در حالي كه في‌الواقع در عرصه نويسندگي و پديدآوري آثار نوظهور جنگ، وزنه‌اي به شمار مي‌آيند. با يك حساب سرانگشتي تعداد اين مولفان كتاب‌هاي خاطره، در عرصه جنگ تحميلي، اكنون به بيش از 40 نفر رسيده است و به‌زعم اين نگارنده، آينده ادبيات عصر انقلاب اسلامي، نسبت مستقيم با كيفيت و كميت آثار آنها دارد.

با وجود اين، رسانه‌ها و حتي بخشي از جامعه كتابخوان، شناخت كافي از نقش اين پديدآورندگان حرفه‌اي آثار جنگ ندارند و با دادن نسبت نويسندگي به صاحبان خاطرات، حقوق خاطره‌نگاران را ناديده مي‌گيرند. در حالي كه اين خاطره‌نگاران هستند كه راويان و صاحبان خاطرات را پس از چند دهه پنهان بودن در اجتماع، در آثار تك‌نگاشت و تاثيرگذار، به جامعه معرفي‌ كرده‌اند كه مورد اقبال نيز قرار گرفته است.

في‌المثل شخصيت‌هاي ملي و تاثيرگذاري همچون خانم سيده زهرا حسيني يا آقاي سيدنورالدين عافي را خاطره‌نگاران خبره‌اي همچون سيده‌اعظم حسيني و معصومه سپهري، طي سال‌ها تلاش، در آثارشان با نام دا و نورالدين پسر ايران معرفي كرده‌اند، اما به‌دليل ويژگي تك‌نگاري خاطرات منتشره، چگونگي اين پديدآوري همواره پنهان است و فقط از طريق اطلاعات شناسنامه‌اي آثار و مقدمه كتاب، قابل شناخت است.

به هر حال از آنجا كه بخش عمده و تاثيرگذار اين بدنه نويسندگي، در زمره كارشناسان دفتر ادبيات و هنر مقاومت هستند، اين دفتر به همراه انتشارات سوره مهر، به ‌نمايندگي از حوزه هنري طي يك‌ سال گذشته در تلاش بوده تا خاطره‌نگاران، هويتي مستقل و جايگاه حقوقي مناسبي پيدا كنند. بدين سبب از اواخر سال گذشته (1390)، عبارت «خاطره‌نگار» براي مجموعه فعاليت‌هاي مصاحبه، تحقيق، تدوين و نگارش در اطلاعات پديدآوري خاطرات منتشره دفتر ادبيات و هنر مقاومت جاي گرفته است.

همچنين اين ناشر، مباحث حقوقي منتسب به اين گروه را با جديت مي‌كند تا متناسب با قواعد جاري كشور و قوانين حمايت از حقوق مولفان، مصنفان و هنرمندان، خاطره‌نگاران نيز كه تاكنون به‌ سبب رويه نادرست در مناسبات نشر، تحت‌الشعاع تلقي غيرواقع از نقش «صاحبان خاطرات» بودند، همچون ساير مولفان آثار، جايگاه درستي در مواجهه‌ با قراردادهاي نشر پيدا كنند.

مسلما در آينده نزديك، با حرفه‌اي‌تر شدن اين گروه، يكي از مهم‌ترين و تاثيرگذارترين كانون‌هاي نويسندگي آثار جنگ، متولد خواهد شد تا ما شاهد شكل‌گيري رسمي «كانون خاطره‌نگاران جنگ» باشيم. ان‌شاءالله

نصرت‌الله صمدزاده - مدير كتابخانه تخصصي جنگ حوزه هنري


Viewing all articles
Browse latest Browse all 8493

Trending Articles