هر خبرنگار بايد بخشي از زمان و توان خودش را صرف پيگيري شايعاتي كند كه معلوم نيست منبع و منشاشان كجاست. اين شايعات در ذهن خلاق شايعهسازان زاييده ميشود و خيلي سريع رشد ميكند و دهان به دهان ميچرخد.
شايعهسازان هيچ وقت به اين نكته فكر نميكنند كه حرف و خبر بياساسشان ممكن است چه عواقب تلخي براي بخشي از افراد جامعه داشته باشد.
مثلا هيچ وقت اين صحنه دردناك را در نظر نميگيرند كه شايعهشان موجب شده يك خبرنگار به يك بازيگر پيشكسوت سالخورده زنگ بزند و از او بپرسد: «اين كه ميگويند شما دار فاني را وداع گفته ايد صحت دارد يا نه؟»
شايعات سينمايي فقط محدود به اخبار كما و مرگ و مير نميشود. اين شايعات بسياري از ماجراهاي اعجاببرانگيز را زير چتر خودشان قرار ميدهد.
شايعهسازان اين توان را دارند كه خبر كنارهگيري پرويز پرستويي از دنياي بازيگري را اعلام كنند. تازه آنها به همين حد هم بسنده نميكنند و براي محكمكاري خبر ميدهند كه پرستويي پيش از كنارهگيري پيشنهاد 600 ميليون توماني حاتمي كيا براي بازي در فيلم «چ» را هم رد كرده است.
شايعه سازان با بازيگران سينما و تلويزيون در تمام مراحل زندگيشان از تولد گرفته تا خواستگاري و ازدواج و طلاق و بيماري و موفقيت و شكست همراه ميشوند.
در اين دنياي تخيلي، بازيگران دستگير ميشوند، با هم ازدواج ميكنند، ممنوعالتصوير ميشوند، قهر و آشتي ميكنند، به كشورهاي خارجي پناهنده ميشوند و دستمزدهاي آنچناني ميگيرند.
آخرين محصول رسانهاي شايعه سازان اعلام خبر دستمزد يك و نيم ميليون توماني «سيدجواد هاشمي» براي اجراي برنامه تلويزيوني «سيمرغ» بود.
اين حاشيه خيلي زود تكذيب شد، ولي سوءتفاهمها و كدورتهاي ناشي از اين شايعه به اين راحتيها از اذهان پاك نخواهد شد.
تولد و انتشار يك شايعه تحت تاثير دو مولفه «ابهام» و «اهميت» صورت ميگيرد. در اين كه دانستن جزييترين بخش زندگي بازيگران براي بخشي از مردم مهم است، هيچ شكي نيست.
رسانههايي كه در چارچوب «مسووليت اجتماعي» عمل ميكنند، در چنين مواقعي بايد ابهامات شكل گرفته در ذهن مردم را برطرف كنند و همچنين توضيح بدهند مخاطب در چه حوزههايي حق دارد كنجكاوي كند.
يادمان باشد كه خيلي از شايعات، حريم شخصي بازيگران را نشانه ميگيرد و هر گونه توضيح و روشنگري بيشتر آزردگي خاطر فرد مورد نظر را در پي دارد.
احسان رحيمزاده - گروه راديو و تلويزيون