دكتر پرويز رزاقي، روانشناس، مشاور خانواده و عضو هيات علمي دانشگاه با اشاره به راههاي شناخت افسردگي به جامجم ميگويد: افسردگي يك مشكل و اختلال خلقي است. اين اختلال ميتواند مزمن يا حاد باشد. در افسردگي مزمن علائم و نشانهها از طريق ارث منتقل ميشود، ولي افسردگي حاد در اثر يك اتفاق، حادثه يا يك تحول ناگهاني بروز ميكند؛ مثل فوت يكي از نزديكان، تغييرات هورموني يا از دست دادن شغل.
به گفته دكتر رزاقي، علائم و نشانههايي وجود دارد كه در صورت ابتلا به آنها شايد بدون اينكه بدانيد دچار افسردگي هستيد. اين علائم شامل: بيحالي، كرختي رواني، نااميدي از زندگي، افكار منفي، اختلال در خواب، اختلال خوردن (پرخوري ـ كمخوري)، اختلال در كنشهاي جنسي، زودرنجي، پرخاشگري و افكار و احساس خودكشي و گاهي اقدام به آن، آستانه تحمل پايين و زود گريه كردن، تنهايي و گوشهگيري است.
شاد بودن، تكنيكي براي حل مشكلات
شاد زيستن يكي از روشهاي خوب زندگي كردن است. افرادي كه نشاط و رضايتمندي را در زندگي خود وارد ميكنند، به سلامت روان خود كمك كردهاند. يكي از روشهاي شاد زيستن، تفكر مثبت يا مثبتانديشي
است.
اين عضو هيات علمي دانشگاه معتقد است: فردي كه در زندگي خود با افكار مثبت پيش ميرود، براحتي و با موفقيت بيشتري به راهحل مشكلات خود دست پيدا ميكند. گويي اين تفكر و نگاه مثبت اهرم يا تكنيكي براي حل مشكلات اوست. افرادي كه به همه چيز مثبت نگاه ميكنند، احتمال بيشتري دارد كه بتوانند مشكلات خود را حل كنند و آرامش را به زندگي خود برگردانند.
ناكامي پايان راه نيست
دكتر رزاقي با اشاره به اينكه افراد با نگرش منفي از همان ابتدا امكان حركت به سمت موفقيت (شاد زيستن) را از خود سلب ميكنند، ادامه ميدهد: يكي از روشهاي داشتن تفكر مثبت اين است كه به توانمنديها و تجربههاي موفق گذشته خود توجه بيشتري داشته باشيم؛ يعني به جاي ديدن نكتههاي منفي، از نكات مثبت و تواناييهايمان آگاهي و شناخت بيشتري پيدا كنيم. روش ديگر، ايجاد اين احساس و فكر است كه زندگي پر از فراز و نشيبهاي مختلف است. يك ناكامي يا رسيدن به يك بنبست در زندگي، پايان راه آدمي نيست.
تفكر خلاق، كليد قفل درماندگي
بايد به جاي احساس درماندگي و تلخي در زندگي از روش تفكر خلاق استفاده كنيم و با خود بينديشيم واقعا براي حل اين مشكل كه ذهن من نااميدي و ناكامي را انتخاب كرده است، راههاي ديگري وجود ندارد كه مرا به شادكامي و خوشحالي برساند؟
اين مشاور خانواده ميگويد: بايد راهحلهاي موجود را بررسي و با توجه به توان خود همه آنها را بررسي كنيد. چهبسا رسيدن به اولين موفقيت، روزنه اميدي براي شاد زيستن باشد. ناكامي يا تلخكامي از نشانهها و عوامل افسردگي است و آگاهي افراد از اين اصل ميتواند آنها را به سمت تلاش براي شاد زيستن هدايت كند. وقتي فردي نااميدي را از ساختار شخصيتي خود جدا بداند و آن را عامل بيماري تلقي كند، قطعا براي درمان آن بيماري ميتواند قدمهاي مفيدي بردارد.
تعامل با افراد شاد، راز شادماني
دكتر رزاقي اعتقاد دارد: راه ديگر شاد زيستن، ارتباط و تعامل با افرادي است كه به موفقيتهايي در زندگي خود رسيدهاند و زندگيشان پر از نشاط است. گاهي ارتباط با افرادي كه به زندگي از دريچه نااميدي و ياس نگاه ميكنند، سلامت رواني ما را به خطر مياندازد.
حساسيت، آفت شاد زيستن
حساسيتهاي شخصيتي مانع شاد زيستن ما ميشود. هر چه حساسيتمان بيشتر باشد و همه چيز را سخت بگيريم، از زندگي لذت كمتري خواهيم برد.
با كاهش حساسيت و طبيعي تلقي كردن مشكلات و كمالگرا نبودن ميتوان آسودگي و خاطري آرامتر داشت.
اين استاد دانشگاه با بيان اينكه ارتباطهاي اجتماعي نقش بسزايي در شاد بودن ما دارد، ميافزايد: افرادي كه در گروههاي مختلف مشاركت و حضور فعال دارند، شادي را وارد سيستم رواني خود ميكنند. مسافرتهاي كوتاه و بلند، ورزش منظم، پوشيدن لباسهاي نو با رنگهاي شاد و توجه به عواطف و احساسات خود و تلاش براي رسيدن به موفقيت حتي اگر كم باشد، باعث اعتماد به نفس و سلامت رواني افراد ميشود.
خانواده، محور اصلي دستيابي به شادي
خانواده كانون و محور اصلي دستيابي به شاد زيستن و داشتن سلامت روان است. هر چه شخص در خانواده آرامش بيشتري را تجربه كند، احساس رضايتمندي بيشتري خواهد داشت.
آنگونه كه دكتر رزاقي بيان ميكند، دوري از تنشها و اختلافات درون خانواده، ايجاد فضاي شاد از طريق نظر پرسيدن، احترام به ارزشهاي افراد خانواده، كمك خواستن در تصميمگيري، بزرگ جلوه ندادن مشكلات، كمك به ديگران و مقايسه نكردن، سرزنش نكردن و حضور افراد خانواده در مهمانيها و مسافرتها و خوردن حداقل يك وعده غذا در كنار هم ميتواند شادي را در اساس و چارچوب خانواده وارد كند و باعث پرورش فرزنداني شاد شود و آرامش و شادي را به آنها ارزاني كند.
به جاي سرزنش، كمك كنيد
اعضاي خانواده بايد مشكل فردي را كه شاد نيست بپذيرند و به جاي پيامهاي كلامي، تحقير يا به كار بردن جملههايي مانند «خسته شدم!» او را وادار به فعاليتهايي كنند كه با كرختي و ناشادي در تضاد است. اين روانشناس اعتقاد دارد: فرد ناشاد تمايلي براي حضور در جمع ندارد، ولي اطرافيان بايد شرايط جمع را طوري تغيير دهند كه فرد غيرمستقيم براي حضور در آن هدايت شود. بايد چنين افرادي را به نوعي در مسير درمان شادي قرار داد و آنها را متوجه موفقيتها و آنچه دارند، كرد.
براي خود شادي بيافرينيد
به عقيده دكتر رزاقي، گوش دادن به موسيقيهاي آرامبخش و شاد كه فضايي شاد ايجاد ميكند، به جاي آهنگهايي با مضمون غم، اندوه و هجران، پوشيدن لباسهاي نو و با رنگهاي شاد و صرفنظر كردن از خواندن و تماشاي كتابها و فيلمهايي كه احساس نااميدي در آنها موج ميزند و هر آنچه ممكن است خاطر را مكدر كند، به شاد بودن و شاد ماندن كمك ميكند.
زهراسادات صفوي سهي - جامجم