Quantcast
Channel: jamejamonline.ir - 22 - RSS Version
Viewing all articles
Browse latest Browse all 8493

ليدرها زير تيغ

$
0
0
8 سال از روزي كه نخستين جرقه حضور ليدرها در فوتبال ايران زده شد مي‌گذرد، سال‌هايي كه ضرورت حضور اين قشر را رفته‌رفته كمرنگ كرد تا جايي كه انگار حالا حضور ليدرها براي فوتبال ايران يك آفت جدي است كه بايد برچيده شود، نيازي كه چند سالي هست احساس مي‌شود، اما كسي جرات مقابله با اين قدرت را نداشته است.

در اين اوضاع آشفته كه برخي مديران براي حفظ جايگاه و قدرت خود روز به روز به قدرت ليدرها مي‌افزايند يكي پيدا شده است تا خلاف جريان آب شنا كند،‌ مديرعامل باشگاه پرسپوليس مقابل يكي از دردهاي بزرگ اين فوتبال ايستاده است تا شايد نشان دهد كه حرف‌هايش درباره تغيير ساختار باشگاه پرسپوليس فقط يك شعار نبوده است.

اگر رويانيان اين تغيير را از روي سكوها شروع كرده باشد اصلا به بيراهه نرفته است چون واقعيت چيزي شبيه فاجعه است، مثل روزي كه يك جوان تحت نام ليدر، مشتي به صورت علي دايي كوبيد كه فقط يك اتفاق گذرا نبود بلكه سيلي به صورت فوتبال ايران بود كه هنوز هم اثرش هست و احساس مي‌شود.

اما رويانيان آمده است تا با يك پديده ريشه‌گرفته در فوتبال مبارزه كند، خودش كه خيلي مصمم است و تاكيد مي‌كند در باشگاه پرسپوليس چيزي به اسم ليدر ندارد، اما اين كه پشيمان نشود يا حرفش را پس نگيرد گذشت زمان را نشان خواهد داد.

اين پديده از شكل‌گيري آن تا امروز نشان‌دهنده تفاوت فوتبال ما در اين زمينه با فوتبال دنياست، براي برداشتن اين تفاوت بدون شك يك دست صدا ندارد و همكاري اعضاي خانواده بزرگ فوتبال لازم است چون ليدرها به نوعي با همه از مدير گرفته تا بازيكن، مربي،‌ هوادار و حتي رسانه ارتباط دارند و همين كار را براي مبارزه سخت مي‌كند.

بوقچي‌هايي بدون چشمداشت مالي

در فوتبال ايران همواره تشويق‌ها در استاديوم‌هاي فوتبال رهبري شده است، اما از دهه 50 تا 80 افرادي تحت عنوان بوقچي بودند كه به دليل علاقه وافر به تيم محبوبشان به صورت خودجوش و البته بدون چشمداشت مالي، هماهنگي هواداران را بر عهده مي‌گرفتند و به نوعي نماد هواداران آن تيم به حساب مي‌آمدند. محمد بوقي، سهراب بوقي، حسن نيكبخت ملقب به حسن تارزان، فتح‌الله غريب‌نواز و رضا صفاريان ملقب به رضا چاچا از معروف‌ترين بوقچي‌هاي قديمي پرسپوليس و استقلال بودند.

تولد ليدرها در سال 82

نخستين جرقه حضور ليدرها در فوتبال ايران اما در سال 82 زده شد. اكبر غمخوار، مدير عامل وقت باشگاه پرسپوليس نخستين كسي بود كه به شكل علني تشكيلات ليدرها را به صورت كنوني درست كرد و زمينه‌ساز تغيير نام بوقچي به ليدر شد كه اين تغيير نام به معناي ايجاد شغل و سمت تازه‌اي در فوتبال بود.

در آن مقطع غمخوار قصد داشت بعد از بركناري علي پروين، سكوهاي ورزشگاه را در جهت خواسته‌هاي خود كنترل كند؛ اقدامي كه راه را براي مديران ديگر باز كرد تا جو ورزشگاه و شعارهاي تماشاگران را در راستاي اهداف خود كنترل كنند. بعد از غمخوار، حسين قريب مديرعامل استقلال در آن زمان تشكيلات مشابهي را درست كرد.

بعد از آن سازمان تربيت بدني نيز با همكاري نيروي انتظامي براي حفظ امنيت هواداران در ورزشگاه‌ها اقدام به شناسايي ليدرها كرد، لباس‌هاي ويژه‌اي براي ليدرها در نظر گرفت كه بعدها با پيداشدن اسپانسر روي پيراهن ليدرها اين افراد به قدرت خود و راه‌هاي درآمدزايي بيشتر پي بردند و اين‌گونه تعداد ليدرها و علاقه‌ آنها براي فعاليت روز به روز بيشتر شد.

وقتي پاي پول به فوتبال باز شد

ديگر خبري از بوقچي‌هاي قديمي پرسپوليس نبود كه با شادي مردم شاد و با غم آنها غمگين مي‌شدند. شرايط آن دوران با امروز كاملا متفاوت بود، نه بازيكن قرارداد چندصد ميليوني مي‌بست و نه روي سكو كسي براي تشويق و درود فرستادن پولي طلب مي‌كرد. حتي تيم بازنده همچنان محبوب هواداران بود تشويق مي‌شد، اما به لطف ورود ليدرها به فضاي فوتبال در اين دو سال اخير، حتي تيم برنده هم تحقير شده و فاصله تشويق تا تخريب گاهي يك پاس اشتباه بوده است!

اوج فعاليت ليدرها در پرسپوليس

در پرسپوليس اوج فعاليت اين ليدرها در ليگ برتر 90 ـ 89 بود، چيزي كه مرور آن رويانيان را وادار كرده است تا واكنش نشان دهد و از بيم آينده هم كه شده با حذف ليدرها فضاي بهتري را براي فعاليت دنيزلي فراهم كند.

علي دايي، افشين قطبي، حميد استيلي و حتي برخي بازيكنان مثل علي كريمي خاطرات تلخي از ليدرها دارند، برخي از آنها قرباني فعاليت‌هاي نامتعارف آنها شدند و مجبور شدند بارها از اين جمله استفاده كنند كه «به هواداران ما خط داده بودند» و در نهايت هم به اين باور رسيدند كه برخي ليدرها در ازاي دريافت پول به عنوان حقوق و مزايا، جو ورزشگاه و شعارهاي تماشاگران را به سود يا ضرر عده‌اي تغيير مي‌دهند.

تفاوت فوتبال ما با فوتبال اروپا

در فوتبال اروپا، اما شرايط كاملا با فوتبال ما متفاوت است. بين هواداران يك تيم استفاده از اشعار، سرودها و جملاتي كه نماد باشگاه است مرسوم است، در فوتبال كشورهاي صاحب سبك در اين رشته دادن القاب موقع تشويق چندان رواج ندارد و بازيكن موقع گلزني يا تعويض با دست‌زدن و هوراكشيدن تشويق مي‌شود و در مقابل نارضايتي از عملكرد يك بازيكن، مربي يا تيم با سوت‌زدن يا هو كردن نشان داده مي‌شود و دادن شعارهاي توهين‌آميز و خاص عليه يك فرد يا خانواده‌اش و صدور بيانيه و اقداماتي از اين دست در هيچ جاي دنيا ديده نمي‌شود.

نقش مديران در مبارزه با ليدرها

محمد رويانيان، مديرعامل باشگاه پرسپوليس پس از حضور مصطفي دنيزلي در تمرين سرخپوشان تصميم گرفت از حضور ليدرها در باشگاه ممانعت كند تا شايد اين دندان لق را بكشد. او حتي خطاب به ليدرها گفته است شما چه اقداماتي به سود پرسپوليس انجام داده‌ايد؟

نكته: حضور ليدرها براي فوتبال ايران يك آفت جدي است. آفتي كه در طول همه اين سال‌ها كسي جرات مقابله با اين قدرت را نداشته است

رويانيان شعارها عليه دايي، استيلي و حتي كاشاني را منتسب به اين گروه دانسته و اين جو را به ضرر پرسپوليس مي‌داند. مديرعامل سرخپوشان اعلام كرده است كه از اين پس كانون مشوقين پرسپوليس فعال مي‌شود و چيزي به نام ليدر نداريم، اما آيا او به تنهايي مي‌تواند مقابل اين پديده بايستد؟

محمدحسن انصاري‌فرد، مديرعامل باشگاه راه‌آهن كه سابقه مديريت در پرسپوليس را دارد، مي‌گويد: هر اقدامي نياز به فرهنگسازي دارد، نبايد تند رفت، اما واقعا بايد مقابل هر اقدام حاشيه‌سازي ايستاد، من فكر مي‌كنم خيلي از حاشيه‌ها متاثر از اين پديده بوده و اگر قرار است مقابل آن بايستيم بايد همه بخصوص مديران دست به دست هم دهند.

در اين راستا البته خبر رسيد كه فتح‌الله‌زاده، مديرعامل استقلال در اقدامي مشابه ليدرهاي استقلال را اخراج كرده است، حتي خبر آن از رسانه ملي نيز پخش شد، اما ظاهرا مديران آبي پاي حرفشان نايستادند چون يك روز بعد محمد سررشته‌داري، مدير روابط عمومي باشگاه استقلال اعلام كرد كه «هيچ ليدري اخراج نشده است و مشكلي هم از اين بابت وجود ندارد» كه اي كاش پشيمان نمي‌شدند و همراه پرسپوليس به عنوان 2 باشگاه پرطرفدار براي مبارزه با اين جريان گام‌ به گام پيش مي‌رفتند، چون اين فقط مشكل باشگاه پرسپوليس نيست.

رسانه‌ها و ارائه الگوهاي مناسب فرهنگي

رسانه‌ها هم نقش مهمي در اين بين ايفا مي‌كنند. در همين چند روز گذشته برخي ليدرهاي باشگاه پرسپوليس كه از تصميم رويانيان عصباني به نظر مي‌رسند با برخي خبرنگاران تماس داشتند و خواستار حمايت از اين قشر شدند. درخواستي كه متاسفانه گاها بي‌جواب نمي‌ماند، اما اصحاب رسانه مي‌توانند با طرح و بررسي آسيب‌هاي فرهنگي كه ليدرها به فوتبال ما وارد كردند، الگوهاي مناسبي براي سازماندهي هواداران ارائه دهند. يكي از خبرنگاران حوزه باشگاه پرسپوليس مي‌گويد: مشكل اصلي ليدرها اين است كه در يك سال اخير نسبت به گذشته خواهان امتياز بيشتري از باشگاه هستند، رويانيان هم مقابل اين زياده‌خواهي مقاومت كرده، اما اين مقاومت واكنش ليدرها را به دنبال داشته است و احتمال دارد كه با شروع ليگ جو سكوها باز هم متشنج شود كه هواداران بايد هوشيار باشند.

در اين بين عبدالحميد احمدي، رئيس انجمن ورزشي‌نويسان ايران بار مسووليت ساماندهي هواداران را بر عهده باشگاه‌ها مي‌داند و به «جام‌جم» مي‌گويد: هواداران، بزرگ‌ترين پشتوانه‌هاي يك باشگاه پرطرفدار محسوب مي‌شوند كه باشگاه‌ها وظيفه مستقيم ساماندهي آنها را بر عهده دارند. اين موضوع در كشور ما در 2 باشگاه پرسپوليس و استقلال اهميت بيشتري دارد و به دليل هواداران پرشماري كه دارند، مي‌طلبد كه نظام مديريتي هوشمندي با برنامه وارد اين حوزه شود و روالي كه هست را اصلاح كند، ليدرها جزئي از اين كل محسوب مي‌شوند كه اگر كل مجموعه اصلاح شود خود به خود نقش ليدرها به عنوان راهنما به شكل درست بروز مي‌كند. متاسفانه در طول اين سال‌ها بيشتر شاهد ايفاي نقش منفي اين قشر بوديم در حالي كه باشگاه‌ها با يك برنامه‌ريزي درست و با استفاده از تجارب باشگاه‌هاي صاحب‌نام و پيشرفته مي‌توانند تهديدها را به فرصت تبديل كنند كه صدالبته در چنين حالتي رسانه‌ها هم به كمك آنها مي‌آيند.

هواداران، اهرمي براي كمك به باشگاه‌ها

اما تماشاگران هم با برخي ليدرها در ارتباط هستند، در حقيقت ليدرها در طول 8 سال فعاليت مستمر خود در ورزشگاه‌ها براي خود طرفداراني جمع كرده‌اند كه خارج از باشگاه با آنها در ارتباط هستند، با همكاري اين گروه‌هاست كه مي‌توانند اهداف خود را روي سكوها دنبال كنند، در حقيقت برخي هواداران ناخواسته جرياني را دنبال مي‌كنند كه به ضرر تيم محبوبشان تمام مي‌شود، بنابراين براي تشويق و حمايت سالم از يك تيم مثل سال‌هاي دور هواداراني كه به استاديوم‌ها مي‌روند بايد شيوه رفتاري خود را اصلاح كنند.

مهدي آقا‌پور، رئيس انجمن جامعه‌شناسي ورزش ايران در گفت‌وگو با «جام‌جم» بحث مربوط به ليدرها را يك پديده آسيبي مي‌داند و مي‌افزايد: در حوزه آسيب‌شناسي اجتماعي ورزش و آسيب‌شناسي فرهنگي مي‌توان اين مقوله را مورد بررسي قرار داد. از ويژگي‌هاي پديده‌هاي آسيبي در ورزش مي‌توان به عيني‌بودن آنها و داشتن حالت تهاجمي اشاره كرد كه عواملي موجب تقويت و حمايت آنها مي‌شوند كه متاسفانه پيامدهاي منفي هم دارند.

وي ادامه مي‌دهد: در مورد ليدرها بايد گفت كه اين پديده آسيبي به مرور زمان با گسترده‌شدن در سطح فوتبال و ضربه‌زدن به آن به وضعيت بحران رسيده و برخورد با آن يك ضرورت محسوب مي‌شود، البته نبايد فراموش كرد كه با يك مديريت صحيح مي‌توان از حضور اين افراد در مسير سالم و سازنده بهره برد.

آقاپور با اشاره به تماشاگراني كه با ليدرها همراه مي‌شوند در مورد ويژگي آنها مي‌گويد: حساب ‌بيننده تلويزيوني با يك تماشاگر تشويق‌كننده از هواداران متعصب جداست. در بخش سوم يعني هواداران متعصب با يك گروه احساساتي‌تر روبه‌رو هستيم كه از نظر روان‌شناسي به سرعت تحت تاثير قرار مي‌گيرد، اين گروه اگر كنترل بيشتري روي رفتار خود داشته باشند شرايط بهتري بر ورزشگاه‌ها حاكم مي‌شود.

مربيان و بازيكنان و بهادادن به ليدرها

متاسفانه برخي مربيان و بازيكنان هم به ليدرها در طول اين سال‌ها بها دادند و باعث افزايش قدرت آنها شدند، مربياني كه ليدرهايي منتسب به خودشان دارند در فوتبال ما كم نيستند كه با دادن امكانات مختلفي به آنها از شارژ مالي گرفته تا سفرهاي بين‌المللي براي خود تشويق و حمايت روي سكوها را مي‌خرند.

بيژن ذوالفقارنسب در گفت‌وگو با «جام‌جم» اين موضوع را تاييد مي‌كند و مي‌گويد: البته جاي تاسف است، اما در بعضي مواقع شاهد بوديم كه برخي مربيان با تعدادي از ليدرها ارتباط داشتند و گرچه اين موضوع تكذيب شد، اما از اتفاقات ورزشگاه‌ها كاملا مشخص بوده كه غير از اين نيست.

وي كه پديده حضور ليدرها در فوتبال ايران را جريان سالمي نمي‌داند، تصريح مي‌كند: بحث ليدرها در طول چند سال اخير قوت گرفت، پديده جديدي كه به نظر من به دليل عدم‌مديريت صحيح برخي مديران غيرورزشي باشگاه‌ها ظهور كرد، چرا كه اين افراد مي‌خواستند كمبودهاي احتمالي خود را توسط ليدرها و فعاليت آنها پوشش دهند، اما به مرور زمان اين جريان بسيار حاشيه‌ساز شد تا جايي كه در برخي باشگاه‌ها در حال حاضر اين افراد مخل آرامش هستند و مشكلات زيادي ايجاد مي‌كنند، چون اين جريان از ديد من سالم نيست مبارزه با آن را بايد به فال نيك گرفت و آن را يك اقدام مثبت ورزشي مي‌دانم كه در درازمدت جواب مي‌دهد.

در اين زمينه البته بازيكنان هم بي‌تقصير نيستند، برخي از آنها وقت نيمكت‌نشيني ياد ليدرها مي‌افتند، با بعضي از آنها رفاقت دارند، آنقدر كه در سفرها ياد اين رفقا هستند و حتي برايشان سوغاتي مي‌آورند، اما اين رفاقت چندان هم بي‌چشمداشت نيست و به همين دليل جالب به نظر نمي‌رسد. شايد اگر اين حقيقت را درك كنند كه با پيشرفت فني ديگر احتياجي به اين خرج‌كردن‌ها نيست، خيلي از مشكلات فوتبال ما حل مي‌شود.

... و اما خود ليدرها

اما خود ليدرها اگر بدانند كه به عنوان راهنما و رهبر، مسووليت راهنمايي را دارند و البته فراموش نكنند كه به خاطر علاقه به يك تيم ورزشي و موفقيت در اين جايگاه هستند آ‌ن وقت شعارهايي سر نمي‌دهند كه سود يا ضرر عده‌اي خاص در آن باشد آنها بيشتر از هر كس مي‌‌توانند به بهبود شرايط ورزشگاه‌ها كمك كند. گاهي بازگشت به عقب پسرفت نيست، به سال‌هايي برگرديم كه همه علاقه‌مندان به فوتبال فقط به عشق رقابت و برتري تيم‌هاي محبوبشان به استاديوم مي‌آمدند، دست مي‌زدند و هورا مي‌كشيدند و‌ هيچ‌وقت به هيچ بهانه‌اي اسطوره‌هايشان را قرباني اهداف پشت پرده نمي‌كردند.

محمد محمدیان / جام‌جم


Viewing all articles
Browse latest Browse all 8493

Trending Articles