از خانه كه بيرون ميروي در و ديوار شهر و خيابان و اتوبان پر است از آگهيهاي تبليغاتي، در اتوبوس، مترو، تاكسي، اداره، دانشگاه و حتي بر سر اهل قبور و بر سنگهاي مزار مردگان هم تبليغات امان نميدهد؛ تبليغاتي كه اين روزها حتي از ايستگاههاي زير زميني مترو فراتر رفته و به شكل عجيبي به تونلهاي مترو نفوذ كرده است.
چند روز قبل كه در مسير حركت مترو از ميرداماد به ميدان هفت تير ميرفتم، در كمال تعجب و براي اولين بار در داخل تونلها تابلوهايي را مشاهده كردم كه با نمايش متوالي تصاوير كالايي را تبليغ ميكردند.
تونلهاي مترو جديدترين عرصه تبليغاتي است كه در دست شركتهاي بازرگاني و تبليغات افتاده و نحوه پخش آگهي در آنها نمونه كامل فروش مردم به شركتهاي تبليغاتي است كه در ادبيات رسانهاي از آن با نام اسپم يا پيامهاي ناخواسته ياد ميشود.
اي كاش شهرداري تهران كه تمام بزرگراهها، خيابانها، كوچه ها، ايستگاههاي مترو، بدنه اتوبوس ها، سقف تاكسيها و نماي ساختمانها را از تابلوهاي تبليغاتي پر كرده است، اندكي هم به آسايش چشم و روان شهروندانش توجه ميكرد و لااقل در تونلهاي تاريك مترو آنها را راحت ميگذاشت تا براي لحظاتي هم كه شده، آسوده باشند.
پخش پيام بازرگاني در تونلهاي مترو اگرچه در ظاهر از جنس تبليغاتي مانند بيلبوردهاي خياباني است، اما در نهايت در دسته پيامهاي تبليغاتي ناخواسته قرار ميگيرد كه پيامكهاي تبليغاتي و ايميلهاي ناخواسته از نمونههاي آنهاست و اين روزها كم موجب ايجاد مزاحمت براي مردم نميشود.
پيامهاي ناخواستهاي كه در بعضي مواقع واقعا موجب سلب آسايش مردم ميشود.
اي كاش مسوولان مخابرات ، شهرداري، وزارت راه و ترابري و حتي شركتهاي تبليغاتي يك روز به اين نتيجه برسند كه آرامش مردم ارزشمند است و انسانهاي معاصر كالايي نيستند كه بشود آنها را به شركتهاي تبليغاتي فروخت و بابت چشم و گوش و وقت و ذهنشان از شركتهاي تبليغاتي پول گرفت.
مهدي جليلي - گروه فرهنگ و هنر