Quantcast
Channel: jamejamonline.ir - 22 - RSS Version
Viewing all articles
Browse latest Browse all 8493

ايران و گوهران هنر

$
0
0
تاريخ ايران ـ تاريخ دراز آهنگ و درخشانش ـ آميختگي جدايي‌ناپذيري با دانش و فرهنگ و ادب و هنر و فرهيختگي و فرزانگي داشته و دارد.

پيشينه علمي و فرهنگي و آثار هنري و دست‌سازهاي مردمي، وجود دانش‌پژوهان و آگاهان و بسياردانان هر قوم و ملت و مليتي دليلي روشن بر سطح و عمق تمدن و فرهنگ آن قوم و ملت و كشور است.ايران پرورش‌دهنده نوابغ و دانشمندان و هنرآفرينان بي‌شماري بوده كه در كتب مربوطه، در دايره‌المعارف‌هاي مهم و در اسناد و مدارك بي‌شمار ديگر ثبت و ضبطند. به ياد دارم سال‌ها پيش يك باستان‌شناس آمريكايي به نام ويلد، و. گري نتيجه حفاري‌هاي باستان‌شناسان را در منطقه‌اي نزديك بغداد منتشر كرد كه «پيل الكتريسيته»اي كشف كرده‌اند كه ايرانيان دوره اشكاني 2000 و اندي سال پيش ساخته‌اند كه به واسطه آن فلزات را با آب طلا و آب نقره، مطلا و نقره‌گون مي‌كرده‌اند.

پروفسور گري نوشته بود: «ما تاكنون تصور مي‌كرديم پيل الكتريسيته را لوئيچي كالوايي، دانشمند ايتاليايي كشف يا اختراع كرده ما تاكنون در اشتباه بوده‌ايم و پيل الكتريكي را ايرانيان در دوره اشكاني ساخته‌اند».

خلاقيت‌هاي هنري مردم ايران

در زمينه هنر و خلاقيت‌هاي هنري هم مردم ايران در پيشينه تاريخي خود هميشه حرف اول را زده‌اند يا دست‌كم يكي از 2 ملتي بوده كه در زمينه هنر آثار ارزشمندش حجت بالغه نبوغ هنري بوده است. قاليبافي ـ و به طور گسترده بافندگي از قبيل منسوجات، گليم، گبه، سجاده، چادر و... ـ از ابتداي تاريخ، در حقيقت محصول فكر و فرهنگ و هنر مردم ايران بوده. ديديم كه حدود 60 سال پيش باستان‌شناسان روس در غار «التاني سيبريه» قاليچه‌اي را از زير توده‌هاي انبوه يخ كشف كرده و بيرون آوردند كه تاريخ بافت آن با گمانه‌زني‌هاي علمي و مستدلي كه صورت گرفت به دوره هخامنشي مي‌رسيد و اينك آن قاليچه در موزه آرميتاژ لنينگراد [سابق] نگهداري مي‌شود و هر بازديدكننده‌اي كه آن را مي‌بيند اعجاب و تحسين خود را بيان مي‌كند. فن ارزشمند نساجي و پارچه‌بافي را مي‌توان برآمده از همان دوران و حتي دوره‌هاي ماقبل آن دانست و ديديم كه قالي‌ها و قاليچه‌هاي ايراني هميشه يكي از زينت‌هاي كاخ‌ها و منزلگاه‌هاي شاهان در اروپا و آسيا بوده و داشتن پارچه‌هاي ايراني موجب تفاخر آنها. هارون‌الرشيد خليفه معروف عباسي كه بسيار اهل جلالت و حفظ ظاهر هم بود و به قول معروف خليفه شيك‌پوشي بوده ديباي شوشتر را كه خود از آن قبا و جامه مي‌دوخته و در بر مي‌كرده براي «شارلماني» پادشاه فرانسه به هديه فرستاد. علاوه بر ديباي شوشتر كه نمودهايي از آن در آثار شاعران بزرگ ايراني هم ديده مي‌شود تافته يزد، مخمل كاشان، برك خراسان و بافته‌هاي زيبا و چشم‌نواز و لطيف ديگر در ايران تهيه و توليد مي‌شد و كار صباغي و رنگرزي آنها در همين كشور و توسط رنگسازان و صباغان خبره به زيباترين و رنگين‌ترين شكل ممكن انجام مي‌شد.

آنها رنگ را از محصولات گياهي مي‌ساختند و با دستگاه‌هاي ابتدايي، اما مفيد و با كاربرد بالا مورد استفاده قرار مي‌دادند.

تا چند سال پيش در قسمتي از ساحل دز ـ در شهر تاريخي دزفول ـ حوضچه‌هايي بود كه تا اواخر دوران قاجاريه براي پختن و ساختن نيل به كار مي‌رفتند. خانواده‌هاي «نيل‌‌ساز»، «نيل‌پز» و «نيل‌پور» كه در دزفول زندگي مي‌كنند فرزندان همان صنعتگران خبره‌اي هستند كه گياه وسمه يا نيل را براي صباغي و رنگرزي منسوجات به كار مي‌برده‌اند. باز در دزفول خانواده‌هايي هستند كه فاميلي آنها «وسمه‌اي»، «وسمه‌گر» و «وسمه‌ير» (يردن به معناي خردكردن است. وسمه‌ير كسي بوده كه گياه وسمه را با وسايل ابتدايي خود خرد و نرم مي‌كرده)‌ است و كار آنها توليد اين گياه ارزنده صنعتي بوده است. ما از هنر ايرانيان مي‌گوييم و از ارزش‌هاي والا و كم‌نظير آن، اما هنر و صنعت هميشه با هم پيوستگي داشته‌اند. وسايلي كه براي نساجي و صباغي و نگارگري و... به كار مي‌رفته با همه ابتدايي و ساده بودن محصولات ابتكارات خود ايرانيان است.

ابن اثير از هشام بن عطا معروف به «مقنع» صحبت مي‌كند كه مردي خراساني بوده و براي اولين بار در سال 163 هجري قمري «ماه مصنوعي» را ساخته و به فضا پرتاب كرده كه به «ماه نخشب» معروف است و هر شب از چاهي برمي‌آمده و تا شعاع 6 فرسنگ روشني آن به وضوح ديده مي‌شده و استاد سعيد نفيسي، اديب و دانشمند ايراني، داستان مقنع و ماه نخشب را به صورت داستان ـ سال‌ها پيش ـ نگاشته بود.

پيشينه طولاني هنر نقاشي در ايران

درباره ماني نقاش زياد شنيده‌ايم. مي‌دانيم آن هنرمند بزرگ معجزه‌آفرين (به دليل نقاشي‌هاي خيره‌كننده‌اش ادعاي نبوت كرده و ارژنگ يا ارتنگ يعني كتاب نقاشي خود را معجزه خود دانسته1)‌‌ در زمان شاپور اول پادشاه ساساني و سال 216 ميلادي ادعاي خود را مطرح كرد و اينك نمونه‌هايي از آن نقاشي‌‌ها در موزه‌هاي مهم خارج نگهداري مي‌شود. آثار مانويان در تاريخ ايران از شهرتي نسبي برخوردارند.

نكته: ايران پر از شاهكار معماري است. شاهكارهاي خيره‌كننده شگفت‌انگيز. نگاهي به مسجد امام اصفهان، مسجد شيخ لطف‌الله، پل الله‌ويردي خان، سي و سه پل، عالي‌قاپو و بناهاي ديگر اين شهر تاريخي مهارت و نبوغ معماران ايراني را به اثبات مي‌رساند

سلاطين صفوي به صنعت يا هنر نقاشي دلبستگي فراوان داشتند. بعضي از آنها از جمله شاه طهماسب اول شخصا نقاش بودند. شاه‌عباس پادشاه نامدار صفوي نزد شيخ سبزواري نقاش و در خانه او كه پشت مسجد شاه بوده هنر نقاشي را فرا مي‌گرفته و او را «مولانا» خطاب مي‌كرده كه با توجه به صبغه تصوف شاه‌عباس اطلاق اين خطاب به او ناشي از كمال علاقه‌اش به هنر نقاشي و احترام زائدالوصفش به هنرمندان بويژه نقاشان و نگارگران بوده است. از زمان صفويه تا قاجاريه ده‌ها نقاش هنرمند خلاق در عرصه آفرينش هنري برخاسته و آثار دل‌انگيز اعجاب‌آوري از خود به جا نهاده‌اند كه شايد در دوران قاجار فصل‌الخطاب آن كمال‌الملك (صنيع‌الملك ابوالحسن غفاري)‌ باشد كه مي‌دانيم تابلوهاي بسيار ارزنده‌اي خلق كرد و از سوي شاه به اروپا رفت و آنجا با مكاتب فرنگي آشنا شد و تابلوهايي از رافائل و داوينچي را در فلورانس ايتاليا و موزه واتيكان به ماهرانه‌ترين شكل ممكن كپي كرد (كه البته اين كپي‌سازي نه‌تنها نمي‌تواند افتخاري براي او باشد كه شايد به نوعي راه خلاقيت و ابتكار او را سد كرد). آثاري را كه صنيع‌الملك غفاري از منبع فكر، ذهن و احساس و خلاقيت خود پديد آورد و اينك تعدادي از آنها در موزه مجلس شوراي ملي (سابق)‌ نگهداري مي‌شود نشانگر واقعي كار اوست، نه آن تابلوهاي كپي‌شده از داوينچي و رافائل و ديگران.

استاد حسين بهزاد را من خود از نزديك ديده بودم. نقاش و مينياتوريست والامقامي كه همه مي‌دانيم در مسابقه‌اي كه در آمريكا و در ميان نقاشان بسيار مهم 97 كشور برگزار شد او اولين مقام را كسب كرد و آثارش در عرصه بين‌الملل شهرتي جهاني دارد همچنان كه اينك استاد محمود فرشچيان چهره‌اي جهاني و بين‌المللي است.

در فن و هنر موسيقي هم كه به قول شاعر:

بودم آن روز من از طايفه دردكشان

كه نه از تاك نشان بود و نه از تاكنشان

از معماري ابنيه تا تزئينات داخلي

هنر ارزنده معماري و مهندسي ساختمان و تزئينات داخلي آن در ايران پيشينه‌اي بسيار طولاني دارد. اگر تنها از دوره هخامنشي آغاز كنيم كه مجموعه تخت جمشيد نمونه‌اي فاخر از آن است 2500 سال به گذشته برگشته‌ايم كه بي‌شك اين كاخ و اين مجموعه ساختماني يكي از شاهكارهاي ارزنده و ماندگار هنر معماري ايران است.

در چغازنبيل شوش از آنچه كه باقي مانده مي‌توان به عظمت بنا و تاسيسات شگفت‌انگيز آن مانند سازه‌هاي آبي و تصفيه آب در دوره عيلاميان پي برد. حفر كانال سوئز و اتصال درياي سرخ به درياي مغرب در زمان داريوش اول نيز يكي از شگفتي‌هاي دانش و هنر ايرانيان باستان است و مورخين اروپايي به عظمت اين كار متفقا اذعان دارند.

ايران پر از شاهكار معماري است. شاهكارهاي خيره‌كننده شگفت‌انگيز. نگاهي به مسجد امام اصفهان، مسجد شيخ لطف‌الله، پل الله‌ويردي خان، سي و سه پل، عالي‌قاپو و بناهاي ديگر اين شهر تاريخي مهارت و نبوغ معماران ايراني را به اثبات مي‌رساند. گنبد و قبه‌سازي در مساجد، آرامگاه‌ها و بناهاي تاريخي ايران مثل گنبد امام رضا(ع)‌ در مشهد و گنبد حضرت معصومه(ع)‌ در قم و قبه‌هاي مساجد تاريخي اصفهان همه و همه دلالت بر يگانگي و بي‌همتايي معماران ايراني در اين زمينه دارد.

منارجنبان اصفهان ـ با همه آسيب‌هايي كه متاسفانه در طول اين چند قرن بر آن وارد شده ـ هنوز اعجاب هر بيننده‌اي را برمي‌انگيزد كه چگونه يك مناره را كه تكان مي‌داده‌اند مناره ديگر هم بي‌هيچ تزلزلي در آجرهايش تكان مي‌خورد. من خود در زمان دانشجويي (دهه 1340)‌ بارها اين پديده را از نزديك ديده بودم ولي گويا ديگر امروز آن خاصيت شگفت را از دست داده است. عمارت عالي‌قاپو هم كه مي‌دانيم در اصفهان واقع شده و از ابنيه مهم و ممتاز دوره شاه عباس صفوي است بي‌شك جزو شاهكارهاي معماري ايران است. در مورد هنر كاشي‌سازي هم كه بايد گفت يكي از ويژگي‌هاي ممتاز و ارزنده ساختمان‌هاي عصر اسلامي ايران است، اما ديرينگي آن به دوران هخامنشيان برمي‌گردد. اما در عصر صفوي كاشيكاري و كاشي‌سازي و مصنوعات برآمده از سفال پخته رونق ويژه‌اي يافت. واژه «كاشي» هم اصولا با شهر «كاشان» مرتبط است. كما اين كه به اهل كاشان هم «كاشي» مي‌گويند.

كاشي‌هايي را كه استاد علي‌اكبر و استاد محمدرضا، 2 هنرمند كاشي‌ساز مشهور عصر صفوي كه نام آنها بر كاشي‌هاي بناهاي يادشده نقش بسته در حقيقت به تاريخ ايران متصل شده‌اند. اين را هم مي‌دانيم كه بناي تاريخي و پرارزش «تاج محل» هندوستان را يك معمار ايراني به نام استاد حسن شيرازي ساخته و از معماري ايران در بناي اين ساختمان عظيم الهام گرفته است.

*‌ او مذهب خود را بر 2 اصل روشنايي و ظلمت قرار داد و تعارض اين دو نيرو را نماد خير و شر دانست كه در حقيقت همان نيروهاي الهي و اهريمني هستند. افكار و نظريات خود را روي پارچه يا زمينه‌هاي ديگر به وسيله نقاشي نشان مي‌داد كه آن مجموعه را ارتنگ يا ارژنگ ناميده است.

سيدمحمود سجادي / جام‌جم


Viewing all articles
Browse latest Browse all 8493

Trending Articles