درست است كه ميروسلاو كلوزه معروفتر و پردوامتر همچنان صاحب گلهاي ملي بسيار بيشتري از گومز است و در يك قدمي شكستن ركورد گلهاي ملي گرد مولر افسانهاي قرار دارد، اما يواخيم لو، سرمربي تيم ملي آلمان بعد از سالها تلقي كردن كلوزه به عنوان مهاجم نوك نخست تيمش و ذخيره فرض كردن گومز براي اولين بار طي شش سال سرمربيگرياش در اين تيم به تغيير دادن اين رويه ميانديشد و ميخواهد در دور پاياني جام ملتهاي اروپا 2012 در پيكار بزرگ كه بزودي در اكراين و لهستان شروع ميشود، گومز را كه كمي تا قسمتي اسپانياييالاصل است، در پيشاني خط حمله قرار دهد.
گومز كه در سال 2011 با زدن هفت گل در بازيهاي ملي از كلوزه هم موفقتر عمل كرد و در پيكارهاي امسال ليگ قهرمانان اروپا نيز فقط كمتر از ليونل مسي جادويي گل زده است، درباره دستاوردهايش، رقابتش با كلوزه و جام ملتهاي اروپا 2012 كه ژرمنها و اسپانيا شانسداران نخست قهرماني آن به حساب ميآيندبا سايت فيفا گفتوگو كرده است.
3-2 سالي است كه ماشينوار و پياپي گل ميزنيد. آيا واقعا بهتر از اين براي شما امكان دارد؟
بله، هميشه پيشرفت و كسب موفقيتهاي بيشتر امكانپذير است. دوران بسيار خوبي را سپري كردهام، اما اين امر فقط زماني به ثمر لازم و نهايي ميرسد كه به فتح جامها منجر شود و با بايرن مونيخ و تيم ملي آلمان در پايان فصل به عناوين قهرماني برسم. تمامي گلهاي پرتعدادي كه من زدهام اگر قهرمانيها را به ارمغان نياورد، ارزشي نخواهد داشت.
چندي پيش كه تيم ملي آلمان مسابقهاي دوستانه با اكراين داشت، شما براي اولين بار بازوبند كاپيتاني كشورتان را هم بر دست بستيد. چه حس و حالي داشت؟
نميتوان به استمرار و تكرار آن رويداد چشم داشت. در آن روز خاص تعداد زيادي از نفرات اصلي و نامدار ما غايب بودند و چون كس ديگري نمانده بود، عنوان كاپيتاني را به من دادند. البته اين بازوبند تحت هر شرايطي يك موهبت و افتخار است و تعداد كساني كه به كاپيتاني كشورشان ميرسند، زياد نيست و آن روز در برابر اكراين هم روز ويژهاي براي من بود.
نكته جالبتر اين كه در آن روز شما با سني كمتر از امروز و فقط با 27 سال سن، مسنترين بازيكن در تركيب آلمان بوديد و اين نشان ميدهد تيم كشورتان چقدر جوان شده است.
همين طور است. خودم فقط بعد از اتمام مسابقه متوجه اين ماجرا شدم و دقيقا به همين خاطر است كه همگان آيندهاي عالي را براي آلمان پيشبيني ميكنند. نفرات ما بسيار جوان هستند، اما به سبب ورود زودهنگام به عرصههاي ملي از تجربهاي زياد هم در اين سطح بهره ميبرند و قادرند آلمان را به بالاترين عناوين برسانند. همانطور كه در هر دو دوره آخر جام جهاني (2006 و 2010) با كسب عنوان سوم، رساندهاند.
يك سال گذشته. اندك مدت باقيمانده تا يورو 2012 را چگونه توصيف ميكنيد؟
ما سال بسيار خوبي را سپري كرديم و پيروز شدن آلمان در هر 10 مسابقهاش در مرحله انتخابي جام ملتهاي اروپا 2012 سندي روشن بر اين ادعاست. به لحاظ فردي نيز تعدد گلزنيهاي من ظاهرا يواخيملو را متقاعد كرده است كه روي من به عنوان مهاجم نوك اول تيمش حساب كند. البته من هر انتخابي را از جانب او چون براي مصالح تيم ملي است، ميپذيرم. فكر ميكنم در مدت كمي كه تا يورو 2012 باقي مانده هدف من و ساير مليپوشان اين است كه خستگي حاصل از 9 ماه حضور مستمر در مسابقات باشگاهي را رفع كنيم و با انرژي و نشاط لازم به رقابتهاي يورو پا بگذاريم كه البته كار آساني نخواهد بود.
اوتمار هيتسفلد كه خود سالها مربي بايرنمونيخ بود (و اينك سرمربي تيم ملي سوئيس است) اخيرا گفته است شما براي اين تيم باواريايي همان قدر مهم هستيد كه ليونل مسي براي بارسلونا اهميت دارد.
از اين تعريف و تمجيد او بسيار مفتخرم، اما حقيقت امر آن است كه در حال حاضر هيچ كس با مسي برابري نميكند و من نيز چنين انديشهاي را به ذهن خود راه نميدهم. در عين حال من اهدافي مختص خود دارم و از آنها كاملا مطلعم و براي رسيدن به آنها تلاش ميكنم و هنوز توان زيادي براي ارائه در اين راه دارم.
خيليها معتقدند آلمان ميتواند با كنار زدن اسپانيا فاتح مسابقات امسال جام ملتهاي اروپا شود، اما اگر نشود، آيا آن را بايد يك ناكامي بزرگ تلقي كرد؟
گومز: تكتك نفرات ما از بهترين تيمهاي قاره و جهان هستند، ولي اين فقط يكي از جوانب قضيه است و در تورنمنتهاي بزرگ معمولا اتفاقات بزرگي روي ميدهد و شگفتيها متعدد است و نميتوان هيچ چيز را قطعي شمرد
شايد يواخيم لو اين طور به ماجرا نگاه كند. او كار زيادي كرده و روي اين هدف متمركز است، اما بايد ديد چه پيش ميآيد. در ظاهر و در بررسي تكتك نفرات، ما از بهترين تيمهاي قاره و جهان هستيم، ولي اين فقط يكي از جوانب قضيه است و در تورنمنتهاي بزرگ معمولا اتفاقات بزرگي روي ميدهد و شگفتيها متعدد است و نميتوان هيچ چيز را قطعي شمرد. تنها چيزي كه ميتوان آن را حتمي دانست اين است كه ما از مدعيان جدي فتح يورو 2012 خواهيم بود.
كاملا روشن است كه يكي از رقباي اصلي آلمان در اين مسابقات باز هم اسپانيا خواهد بود. از آنجا كه شما اصل و ريشه اسپانيايي داريد، به اين رويارويي چگونه نگاه ميكنيد؟
آنقدرها هم مهم نيست كه ما در راه فتح احتمالي اين رقابتها كدام تيم را ميبريم، مهم اين است كه برنده شويم و به هدفمان برسيم. بازي با اسپانيا براي من ويژگي و خاصيتي جز اين ندارد.
اما چون در صحبتهايتان معمولا ليگ اسپانيا را تحسين كردهايد اين حمل بر عزمتان براي الحاق به اين مسابقات شده است.
اتفاق خاصي در اين ارتباط نيفتاده است و من هنوز در خدمت بايرنمونيخ هستم و از اين بابت بسيار مسرور و مغرورم. اگر درباره رفتن من به اسپانيا صحبت ميشود به اين خاطر است كه نيمي از خانواده من رگ و ريشه اسپانيايي دارند و از آنجا ميآيند و پدربزرگ و پدرم مدتها در آنجا زيستهاند و طبيعي است كه انتقال من به آنجا امري محتمل شمرده شود، اما من اينك در بايرن، يكي از بهترين تيمهاي كل اروپا به سر ميبرم و جايي براي گله نيست و اگر همين موقعيت را حفظ كنم دليلي براي انتقالم به باشگاه و كشور ديگري نخواهد بود.
چه در دوره قبلي يورو و چه در جام جهاني 2010 بعد از ميروسلاو كلوزه نفر دوم نوك حمله آلمان محسوب ميشويد، اما به نظر ميرسد براي يورو 2012 اين وضعيت تغيير يافته و شما سانتر فوروارد اصلي ژرمنها خواهيد بود.
شايد هم اين طور نباشد و باز هم فيكس نباشم، همانطور كه در آن دو دوره مسابقه نيز يك نيمكتنشين صرف نبودم و در تمامي تلاشهاي گروهي و امور تيم ملي آلمان مشاركت داشتم. البته اوضاع در جام ملتهاي اروپا 2008 بسيار بد پيش رفت و در مسابقه با اتريش فرصتهاي زيادي را از دست دادم و روحيهام آنقدر بد شد كه در يكي دو سال بعدي نيز اشتياق بازي مجدد در تيم ملي آلمان را نداشتم. اينك هم من بايد تمامي توان خود را ارائه بدهم و در انتظار اتفاقات باشم و براساس تصميم مربيان اقدام كنم و نبايد تصور كنم كه جا و موقعيتم در تيم ملي آلمان تهديدناپذير و دور از هر خدشهاي است.
اما طرح استفاده همزمان از شما و كلوزه چه؟ آيا واقعا ثمر ميدهد؟
در سيستمهاي بازي تيم ملي آلمان در سالهاي اخير كه اغلب 1 ـ 5 ـ 4 يا 3 ـ 3 ـ 4 بوده و حتي در روش 1 ـ 2 ـ 3 ـ 4 كه چند بار پياده كردهايم، چيزي كه گفتيد پيشبيني نشده و براي تغيير در آن و استفاده همزمان از 2 نوك بسيار دير شده است. شايد روزي لو از سيستم 2 ـ 4 ـ 4 هم استفاده كند كه 2 مهاجم نوك را برميتابد و در آن صورت ميتوان من و كلوزه را يكي مهاجم اول و ديگري را مهاجم دوم فرض كرد و يكي از ما پشت ديگري بازي كند و به اين ترتيب هر دو در زمين حضور يابيم، اما شخصا گمان ميكنم اين امر جواب ندهد، چون سيستم و شكل بازي ما بسيار به هم شبيه است.
آيا با كلوزه تماسي داريد؟ قطعا روالكاري او را در لاتزيو تعقيب ميكنيد.
قطعا همينطور است. تماسهاي تلفني ما كم و بيش برقرار است و من از اين كه او در رم هم موفق است، بسيار خوشحالم. فكر ميكنم در يكي دو فصل آخر در بايرن راضي نبود و حالا فضا و مكان بيشتري در لاتزيو در اختيار اوست. وي هنوز نقش بزرگي براي ايفا چه در تيم ملي آلمان و چه در مسابقات باشگاهي دارد. من روال كار تمام گلزنان مطرح ديگر را هم تعقيب ميكنم؛ نه به اين خاطر كه از روش كارشان كپيبردارم، بلكه به اين سبب كه از آخرين تحولات مطلع باشم و كلوزه هم براي من همين حالت را دارد.
قطعا اين به نفعتان تمام ميشود كه شمار قابل توجهي از مليپوشان آلمان همباشگاهي شما در بايرن مونيخ هستند و با يكديگر كاملا آشنا هستيد. نوير، لام، شواين اشتايگر، مولر و كروس را ميگويم و حتي كلوزه هم چند سال كنارتان در مونيخ بازي ميكرد.
طبعا اين مساله به نفع همه ماست. يك حسن بايرن كه كمتر مورد توجه و تقدير قرار گرفته، اين است كه به رغم داشتن سرمايه جذب بهترين ستارههاي خارجي به مليپوشان جوان وطني گرايش بيشتري دارد و حتي برخي از آنها را خودش پرورش ميدهد. تركيب فعلي بايرن معدل سني پاييني هم دارد و به همين سبب تشنه افتخاراتي تازه و در اين راه سختكوش است و به همين سبب است كه من آينده اين باشگاه و به تبع آن كل فوتبال آلمان را مثبت و روشن ميبينم. بايرن و فوتبال آلمان در سالهاي اخير شماري از بهترين فوتباليستهاي جوان اروپا را رو كردهاند و اوزيل، گوتزه، كروس، خديرا، مولر، گروس كروتز، هاملز و اشملزر از آن قبيلاند. حالا زمان بهرهگيري در حد كمال از آنهاست و «يورو» يكي از مكانهاي مناسب براي اين كار است.
سايت فيفا - مترجم: وصال روحاني