تجربه تصويربرداري سريال «حيراني» را نيز ميتوان در همين راستا مورد توجه قرار داد، تجربهاي كه در همان قسمتهاي اول بسياري را به واكنش مثبت يا منفي واداشت.
شايد اگر كيوان عليمحمدي و اميد بنكدار تلاش خود را براي تجربه چنين تكنيكها و روشهايي در تصويربرداري مجموعه تلويزيوني حيراني نميكردند هيچگاه اين بحثها و تحليلها در فضاي رسانهاي و مطبوعات مطرح نميشد.
حالا با ديكته نوشتهاي روبهرو هستيم كه ميتوانيم غلطهايش را بگيريم اما متاسفانه بسياري از آنهايي كه ميخواهند غلطهاي اين ديكته را بگيرند، كل ديكته را زير سوال بردهاند.
امرزه اگر به نقش دوربين در فيلمها و مجموعههاي تلويزيوني مطرح جهان توجه كنيم، بخشي از جريان داستان و بخش عمدهاي از حسهايي كه قرار است به مخاطبان القا شوند از طريق تصويرهاي فكر شدهاي است كه توسط دوربين به ثبت ميرسند.
دوربين در مجموعههاي موفق هويت جداگانهاي دارد و در پيشبرد داستان بسيار موثر است. به عنوان نمونه صحنههاي دوربين روي دست در فيلم جدايي نادر از سيمين داراي هويت است.
اصغر فرهادي حتي با قراردادن دوربين در دستگاه كپي در ابتداي اين فيلم بخشي از داستان را براي مخاطب روايت ميكند.
بسياري از كارگردانان مطرح دنيا دوربين را موجود جانداري تصور ميكنند كه ميتواند در جهتدهي به داستان نقش موثري داشته باشد.
اين تصور اما در بين كارگردانان ايراني هنوز آنطور كه بايد و شايد مطرح نشده و اغلب شاهد كادربنديهايي كليشهاي هستيم.
در مجموعه حيراني اما در استفاده از دوربين سعي شده تكنيكها و فرمهايي به كار گرفته شود كه در تلويزيون تا حدودي جديد است.
استفاده از تصاوير تكهتكه و نشان دادن چند شخصيت در چند مكان محتلف يا از چند زاويه متفاوت در يك كادر قطعا مخاطب را بيشتر با تمام شخصيتها درگير ميكند و درعين حال براي دستاندركاران مجموعه زحمت بيشتري را به نسبت استفاده ساده دوربين در صحنه به دنبال خواهد داشت.
در حيراني به واقع شاهد استفاده متفاوتي از دوربين هستيم كه ميتواند آغاز راه جديدي براي روايت باشد.
هرچند اين تجربه تا حدي در «مرگ تدريجي يك رويا» نيز امتحان شد اما پس از آن با غفلت مواجه شد و در حيراني بار ديگر مورد استفاده قرار گرفت.
عنوان «روايت و كارگرداني» كه پيش از نام كيوان عليمحمدي و اميد بنكدار در تيتراژ مجموعه آمده است نشان از علاقه اين دو به ارائه محصول در ابعادي فراتر از كارگرداني دارد و در واقع آنها در تيتراژ نشان دادهاند كه هدفشان تنها كارگرداني نيست و به ارائه روايت متفاوتي ميانديشند كه البته خالي از ايراد نيست.
روايتي كه اين دو كارگردان از حيراني دارند با كاتهاي (برشهاي) تصويري متعدد و شكست مكان و زمان رقم خورده است.
اگر مروري بر كليت داستان داشته باشيم با اثري معمولي و تعدادي گره مياني مواجهيم كه ميتوانست روايت خستهكنندهاي داشته باشد، با اين حال اين دو سعي كردهاند با دوربينشان ريتم مجموعه را سريعتر نشان دهند.
در بسياري از مواقع اما اصرار بيش از حد به استفاده از دوربين روي دست در عين اينكه سعي شده بود از كات استفاده نشود، خصوصا در فضاي بيمارستان و در هنگام تعقيب شخصيتهاي اصلي، به نظر اصرار بيهوده و كسل آوري است.
ميشد حدس زد كه اين صحنهها به خاطر القاي اضطراب شخصيتها به مخاطبان طراحي شدهاند اما نتيجهاي جز گيجي و آشفتگي و حتي خستگي به همراه نداشتند. شايد اگر تا حدي اين صحنهها كوتاهتر ميشد حس مورد نظر كارگردانان را بيشتر منتقل ميكرد.
اگر بخواهيم به بازيگران اين مجموعه نيز نگاهي داشته باشيم متوجه خواهيم شد، در حيراني هم مانند فيلم سينمايي شبانه روز كه سال گذشته از اين دو كارگردان اكران شد انتخاب بازيگران با دست و دلبازي صورت گرفته و ميتوان به اين نتيجه رسيد كه عليمحمدي و بنكدار به كارهاي پربازيگر علاقه بيشتري دارند.
هرچند بازيگران اين مجموعه جلوه جديدي از بازي خود را به نمايش نگذاشته اند و همچون تجربههاي قبلي شان ظاهر شدهاند، اما مهرداد صديقيان بعد از «سقوط يك فرشته» كه نقشي منفي در آن داشت توانست تصوير ديگري از بازي خود ارائه دهد و نشان داد در ايفاي نقش مثبت هم تواناست و ميتواند اين مثبت بودن را به مخاطب القا كند.
نحوه بازي گرفتن از بازيگران را بايد در ميان نقاط ضعف اين مجموعه نوشت، كاملا مشخص است كه هيچ اصراري براي متفاوت بودن، نه از سوي بازيگران و نه از سوي كارگردانان صورت نگرفته است.
با تمام اين مباحث و با تمام واكنشهاي مثبت و منفي كه نسبت به حيراني شاهد هستيم، بايد اين تجربه را جدي بگيريم.
اين مجموعه در تكنيكهاي تصويربرداري و روايت راهي را رفته كه ادامه آن و رفع نقاط ضعفش ميتواند سريالهاي ما را از اين لحاظ به سريالهاي مطرح دنيا نزديكتر كند.
به هرحال هر تجربه جديدي با مقاومتهاي زيادي رو به خواهد شد كه بايد با موضع اصلاح به استقبال اين مقاومتها رفت.
مبينا بني اسدي- جامجم