حافظ در جاي جاي ديوانش از زندگي در اين دنيايي كه قرار است چند صباحي مهمانش باشيم حرف ميزند و از خوبيها و بديهاي آن آشكارا سخن ميگويد، اما وقتي از بديها و پستيهاي آن حرف ميزند انسان را به سمت پوچي سوق نميدهد و دنيا را آنقدر بيارزش نشان نميدهد كه نيروي تلاش و زندگي را در انسان از ميان ببرد.
او مراقبهاي ميان اين دو دارد؛ مراقبهاي كه انسان را به مرز اعتدال ميكشاند و شايد بتوان گفت قواعد زندگي اين جهاني را برايش تعريف ميكند. هر وقت خيلي شادم حافظ ميخوانم چون شاديام را عميقتر ميكند و هر وقت هم غمگين شوم باز حافظ ميخوانم چون در من اعتدالي ايجاد ميكند و آرامم ميكند.
از ميان غزلهاي حافظ هم «نصيحتي كنمت بشنو و بهانه مگير/ هر آنچه ناصح مشفق بگويدت بپذير» را خيلي دوست دارم.
احساس ميكنم در اين غزل يك انسان پخته و سرد و گرم چشيده برايم از فراز و فرودهاي جهان حرف ميزند و بدون هيچ تحكم و تندي آنچه را بايد بدانم به من گوشزد ميكند.
همين علاقهام به حافظ بود كه باعث شد وقتي آقاي غريبپور از من براي همكاري در اپراي حافظ دعوت كرد آن را با آغوش باز بپذيرم و قسمتهاي مربوط به نقش حافظ را بخوانم. هر چه باشد برايم افتخار بزرگي بود كه حافظ شوم و اين نقش را ايفا كنم.
محمد معتمدي - خواننده اپراي حافظ