اين خصيصه حافظ كاملا منطبق است بر پست مدرنترين و پيشرفتهترين حالتي كه بشر براي هنر پيدا كرده، به اين معني كه حافظ در جايگاهي است كه هرگز از هنر عقب نميافتد.
در فرهنگ ما يك اشتباه مصطلح وجود دارد و تصور ميشود سنت كهنه است، در حالي كه كهنه چيزي است كه از بين ميرود اما سنت باقي ميماند، همچنان كه شعر حافظ به مرور زمان پويايي خود را حفظ كرده است. حافظ همچنان ميدرخشد و هرقدر در ژرفناي معاني او غرق شويم بيشتر شيفتهاش ميشويم.
از ميان اشعار او يك بيت را خيلي دوست دارم؛ بيتي كه باعث شد «رسم زمونه» را بسازم. آن بيت اينگونه است: نه عمر خضر بماند نه ملك اسكندر / نزاع بر سر دنياي دون مكن درويش.
از ديگر ويژگيهاي زيباي حافظ، نگاه او به عشق است. وقتي ميگويد: قياس كردم و تدبير عقل در ره عشق / چو شبنمي است كه بر بحر ميكشد رقمي. در اين بيت عقل را دربرابر عشق هيچ ميانگارد، اما هرگز عقل را ناچيز نميشمرد.
وقتي هم كه ميگويد: زين آتش نهفته كه در سينه من است / خورشيد شعلهاي است كه در آسمان گرفت، بزرگي عشق را بيان ميكند.
البته هر كس اهليت دارد ميداند شعر حافظ همانطور كه خودش گفته، همه بيتالغزل معرفت است و هر بيتش عظمت پند عرفاني، انساني و اخلاقي است كه بايد آن را درك كرد.
رسول نجفيان - بازيگر و خواننده